در
کتابخانه
بازدید : 316641تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Expand معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Collapse اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی دیگری كه مربوط به سبك قرآن است و از قدیم مورد توجه بوده است مسأله ی آهنگ پذیری قرآن است. این خیلی عجیب است. تا آنجا كه نشان داده اند در زبانها جز شعر چیز دیگری آهنگ نمی پذیرد. آهنگ واقعی كه یك نفر موسیقیدان بتواند برای آن آهنگ بسازد، شعر است كه آهنگ می پذیرد. البته هر نثری را می شود با آواز بلند خواند اما آن كسی هم كه آهنگها را نمی شناسد می فهمد كه اگر این را ساده بخوانند بهتر از آن است كه با آواز بخوانند. ولی یك چیز آهنگ پذیر آن چیزی است كه وقتی آن را با آهنگ می خوانند آن را بهتر بیان می كند تا وقتی كه ساده می خوانند.

به این می گویند آهنگ پذیری، یعنی آهنگ، آن را بهتر می تواند بیان كند از غیر آهنگ. قرآن از طرفی ما می بینیم شعر نیست، چون نه وزن دارد نه قافیه و نه هجاهایش هماهنگ با یكدیگر است. از نظر محتویات هم، چون شعر اصلا به تخیل بستگی دارد، تخیل در آن نیست، آن تشبیهات و خیالات شاعرانه در آن نیست. قرآن یگانه نثری است آهنگ پذیر. همین قرائتهایی كه می خوانند- كسانی كه اهل قرائت هستند- با آهنگ می خوانند. حالا شما یك كلام دیگر، خود خطبه های پیغمبر را بیایید با آهنگ بخوانید، اصلا نمی پذیرد. خطبه های نهج البلاغه را شما بیایید با آهنگ بخوانید، نمی پذیرد. هر كلام عربی یا فارسی را- اگر نثر باشد- بیایید با آهنگ بخوانید، نمی پذیرد. تنها قرآن است كه آهنگ پذیر است و این همان مطلبی است كه از صدر اسلام به آن توجه شده است. اینكه توصیه شده است كه قرآن را به صوت حسن بخوانید برای همین بوده است كه در قرآن چنین استعداد و پذیرشی بوده و با آهنگ بهتر می توانسته است خودش را نشان بدهد و نمایان كند. در اخبار زیادی داریم [1]: «تغنّوا بالقرآن» غنا بخوانید با قرآن. اینجا علماء بحث كرده اند كه غنا كه حرام است، با اینكه غنا حرام است پس چطور دستور داده شده كه «تغنّوا بالقرآن» ؟ بعضی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 555
آمده اند تعبیر خیلی سخیفی كرده اند- و البته علماء رد كرده اند- گفته اند شاید این «تغنّوا» از ماده غنا به مد نیست، از ماده غنا به قصر است، یعنی بی نیاز شوید به قرآن.

جواب داده اند كه عرب هرگز این كلمه را با تعبیر «تغنّوا» نمی گوید، استغنوا می گوید.

ما یك «تغنّی» داریم و یك «استغناء» . «بی نیاز بشوید» را با «استغنوا» بیان می كنند نه با «تغنّوا» . این بدون شك تغنّی است، منتها جواب داده اند كه هر آواز خوش و لطیفی كه احساسات را برانگیزد، به معنی اعم غناست، ولی غنای مذموم آن غنایی است كه احساسات شهوانی انسان را برمی انگیزد، آن چیزهایی است كه وقتی پیدا شد عقل انسان را خفیف و سبك و كوچك می كند اما اگر چیزی احساسات عالی و لطیف انسان را برانگیزد كه عقل انسان را قوی و روشن و ضمیر انسان را روشنتر كند، اشك انسان را جاری كند، انسان را به یاد خدا بیندازد، این هم غناست چون با احساسات انسان سر و كار دارد اما غنای مذموم نیست. ما از لفظ «غنا» كه نباید وحشت داشته باشیم، از مورد غنا باید وحشت داشته باشیم. بعلاوه ما می دانیم كه از همان صدر اسلام عملا این عنایت بوده است كه قرآن را با آواز خوش بخوانند و خوش آوازهای صحابه پیغمبر می آمدند و قرآن را می خواندند. حتی خود پیغمبر اكرم گاهی اصحاب را می گفت قرآن را بر او بخوانند. خودش قرآن بر او نازل شده بود، او كه قرآن را می دانست، ولی از شنیدن قرآن لذتی می برد كه از دانستن آن قهرا انسان آن لذت را نمی برد چون خود شنیدن موضوعیت دارد، آن برای دانستن كه نیست، برای فكر نیست. فكر می داند، چیزی كه می داند دیگر تكرارش لغو است. ولی دل هرچه تجدید شود می خواهد احساساتش تحریك گردد. بسیاری از اوقات خود پیغمبر اكرم بعضی از صحابه را امر می كردند كه قرآن را باز كن برای من بخوان و او قرآن می خواند و پیغمبر اكرم گوش می كردند.

عبد الله بن مسعود- كه یكی از كتّاب وحی است- می گوید یك وقت پیغمبر اكرم به من فرمود كه مصحف را باز كن برای من بخوان. من مصحف خودم را آوردم. از اول سوره نساء شروع كردم به خواندن، پیغمبر اكرم گوش می كرد تا رسیدم به این آیه كه: فَكَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً [2]یعنی «چگونه خواهد بود آنگاه كه برای هر امتی گواهی بطلبیم و تو را بر اینها گواه بطلبیم» . تا این را خواندم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 556
دیدم كه چشمهای مبارك پیغمبر پر از اشك شد و فرمود: «حسبك هذا» دیگر بس است.

در روایات خودمان درباره ی امام سجاد و امام باقر هست كه اینها قرآن را آنچنان با آهنگ خوش و زیبا از داخل منزل و با صدای بلند می خواندند كه صدایشان به بیرون منزل منعكس می شد و مردمی كه از كوچه می گذشتند به واسطه زیبایی و خوشی این آهنگ می ایستادند. بعد پشت خانه امام را نگاه می كردند می دیدند مردم داخل كوچه ایستاده اند دارند گوش می كنند و حتی نوشته اند آن قدر این صدا زیبا و جذاب بود كه سقاها در حالی كه مشكهای سنگین را به دوش می كشیدند و می آمدند عبور كنند، با همان مشكهای پر از آب می ایستادند كه گوش كنند [3].

این هم یكی از جنبه های زیبایی قرآن است: تحمل پذیری اش برای آهنگ، آن هم آهنگهای مختلف.


[1] . مرحوم فیض اینها را در مقدمه ی تفسیر صافی آورده و معروف است و علمای فقه هم راجع به اینها بحث كرده اند.
[2] . نساء/41.
[3] . مدینه آن وقت چاه آب داشته و معمولا برای خانه ها سقاها آب می آوردند. بعد هم كه در زمان مروان حكم نهر جاری كردند دو سه جای مدینه را دهانه نهر یعنی محل آب برداشتن ایجاد كردند كه از آنجا آب می آوردند.

دیگر آب جاری در ظاهر مدینه نبود یعنی در كوچه ها آب جاری نبود، آب در زیر جاری بود، از نقطه ای در شمال مدینه چشمه را خارج كرده بودند ولی چند جای مدینه را كنده بودند و دهنه درست كرده بودند و پله درست كرده بودند كه وقتی می خواستند آب بردارند از آنجا آب برمی داشتند. به هر حال آب منازل را به وسیله مشكها می رساندند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است