در
کتابخانه
بازدید : 316659تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Expand معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Collapse اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك موضوع دیگر برایتان عرض كنم و آن مسأله ی حلاوت قرآن است یعنی شیرینی و تناسبش با ذائقه انسان به طوری كه سیر ناشدنی است. هیچ توجه كرده اید كه در اسلام اصلا نفس تلاوت قرآن یعنی همان خواندن موضوعیت دارد؟ درست است كه ما خودمان هم گاهی مردم را ملامت می كنیم- و آن ملامت هم از آن نظر بجاست- كه افرادی فقط قرآن را تلاوت می كنند ولی به محتویات و دستورهای آن كاری ندارند، مرتب قرآن را می خوانند ولی نمی خواهند عمل كنند. در حدیث هم هست:

«ربّ تال للقرآن و القرآن یلعنه» بسا كسانی كه قرآن را تلاوت می كنند ولی قرآن خودش آنها را لعن می كند، چون بر ضد قرآن عمل می كنند. این مطلب حرف درستی است ولی به معنی آن است كه قرآن را باید عمل كرد و باید هم تلاوت كرد. اصلا خود تلاوت قرآن موضوعیت دارد، به خاطر اثری كه در خصوص تلاوت قرآن موجود است و این اثر هم باز مربوط به همان سبك و زیبایی قرآن است، چون این كلام با كلمات دیگر فرق می كند یعنی همان معنی را اگر شما از زبان دیگر بشنوید آن اندازه در شما اثر نمی گذارد كه از زبان قرآن بشنوید، باز نه چون قرآن كلام خداست و به شكل مرموزی این اثر را می گذارد، بلكه جنبه مرموزی و اعجازآمیزی اش همان جنبه زیبایی آن است، همان جنبه تناسب فوق العاده و تحریك فوق العاده ای است كه این كلام می تواند در روح شنونده ایجاد كند. لهذا قرآن را خیلی باید تلاوت كرد ولی قبل از تلاوت، خیلی خوب و لازم است كه هر مسلمانی- و لااقل هر مسلمانی كه علاقه مند به قرآن است- با زبان قرآن آشنا شود.

دیروز عصر در فاتحه مرحوم فرزان كه به مناسبت چهلمین روزش در حسینیه گرفتند- و او واقعا مرد عالم و متدینی بود و ما از نزدیك ایشان را می شناختیم و واقعا اهل قرآن بود- آقای آرام كه به قول خودش سخنران نیست آمد یك ده پانزده دقیقه ای صحبت كرد و بعد یك موضوع خیلی خوبی برای مستمعین مطرح كرد، گفت آقایان هر چه كه شما در فضیلت این آقای فرزان می گویید همه اینها وابسته به یك چیز بود كه فرزان اهل قرآن بود و با قرآن سر و كار داشت، و بعد هم همه را توصیه كرد كه اگر كسی مسلمان است و می خواهد از مزایای اسلام بهره مند شود باید با قرآن آشنا شود،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 560
و اگر می خواهد با قرآن آشنا شود باید با زبان قرآن آشنا شود و این زبان قرآن را بروید یاد بگیرید، به خاطر قرآن بروید یاد بگیرید نه به خاطر چیز دیگر. به قول او ما به عرب و عجم چه كار داریم؟ امام حسین هم به زبان عربی صحبت می كرده، شمر ذی الجوشن هم به زبان عربی صحبت می كرده. زبان عربی برای ما از آن نظر كه چه كسانی به آن تكلم می كنند یا تكلم نمی كنند احترامی ندارد. زبان عربی تنها از آن جهت كه زبان قرآن است برای ما احترام دارد، و من باید الآن در حضور شما اعتراف كنم كه خود ما، همین تیپ ما در اثر انحرافاتی كه در طول تاریخ در تعلیمات ما وجود داشته به گونه ای هستیم كه در این حوزه های علمی و دینی از اول غرق در یك سلسله مسائل می شویم و در این مجرا قرار نمی گیریم كه قرآن را بشناسیم. زبان عربی را هم درست یاد نمی گیریم، آن مقداری هم كه یاد می گیریم به درد قرآن فهمی و قرآن شناسی نمی خورد. اگر یك طلبه از همان اوایل تحصیلش همین كتابهایی را كه در باب اعجاز قرآن نوشته شده است از قدیم و جدید بخواند- از جدید مثل همین كتاب صادق رافعی، و از قدیم مثل همان كتاب عبد القاهر جرجانی و أبو بكر باقلانی- اگر یك طلبه از اول با این موضوع آشنا شود و بعد با توجه به جنبه های اعجازآمیز قرآن وارد قرآن شود و بعد وادارش كنند به حفظ و ضبط قرآن، او اعجاز قرآن را خیلی بهتر می تواند درك كند از كسی كه مثل ما اینطور نیست. و من می توانم بگویم (البته این را نمی خواهم به عنوان تزكیه ی نفس و خودستایی گفته باشم، ولی به عنوان یك شكر نعمت پروردگار عرض می كنم) من خودم حدود هشت سال است كه واقعا از شنیدن قرآن لذت می برم و واقعا از خواندن قرآن لذت می برم و اصلا در قلب خودم یك معنی ای در قرآن احساس می كنم كه در غیر قرآن احساس نمی كنم. گاهی با خودم فكر می كنم كه شاید این در اثر آن است كه تربیت ما عملا تربیت اسلامی و دینی بوده [و] این خودش نوعی تعصب است، بعد می بینم كه اگر تعصب بود باید هر چیزی كه نام اسلام داشته باشد برای من علی السویه باشد، اینهمه اخبار و احادیثی هم كه ما داریم باید اینها در من [همان احساس را ایجاد كند] در صورتی كه من می بینم نسبت به بسیاری از آثاری كه در قدیم آثار اسلامی می دانستم و درباره ی آنها فكر می كردم، مرتب دارم از آنها دورتر می شوم ولی نسبت به خود قرآن می بینم كه این اصلا یك چیز دیگری است. حتی همین زیبایی قرآن را من سابقا با اینكه كتاب مطوّل و غیره را خوانده بودیم ولی چون آنها برای ما كافی نبود، چیزی درك نمی كردم ولی حالا واقعا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 561
زیبایی قرآن را حس می كنم مخصوصا وقتی كه با آهنگ لطیف و زیبایی خوانده شود.

این قرآنهای عبد الباسط، بعضی از قرائتهایی كه كرده است، البته من همه را گوش نكرده ام، بعضی قسمتها كه مخصوصا آهنگی كه انتخاب كرده با موضوعی كه در آن آیه است تناسب دارد، تأثیرش عجیب است، مثل آیه ی: یا أَیَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُیا سوره ی إِذَا اَلشَّمْسُ كُوِّرَتْ . غالبا هر چه خوانده اینجور است. سوره یإِذَا اَلشَّمْسُ كُوِّرَتْ را با آهنگی متناسب با معنی آن خوانده است. مخصوصا وقتی با این آهنگها می شنوم خیلی لذت می برم، و گاهی لازم نیست آهنگی باشد، خودم به تنهایی یك آیه قرآن را تكرار می كنم می بینم چقدر شیرین و لطیف و زیباست! این حلاوت و شیرینی قرآن [و اینكه ] هر چه تكرار می شود از شیرینی اش كاسته نمی شود، [از وجوه اعجاز قرآن كریم است ] . آخر، این سوره ی حمد را ما چقدر می خوانیم؟ روزی ده بار فقط برای نمازهایمان می خوانیم. هر قطعه ی زیبایی را شما بخواهید روزی ده بار بخوانید برایتان مهوّع است. من امتحان كرده ام، نه برای این كار، گاهی قطعات فارسی بوده كه من خوانده ام، خیلی مرا جذب كرده، دفعه دوم خواندم باز بیشتر جذب شدم، شاید تا پنج دفعه خواندم همین طور بود، ولی دفعات بعد خواسته ام بخوانم دیده ام كه كشیده نمی شوم. گاهی خودم را وادار كرده ام به خواندن، دیده ام آنطور كه اول جذب شده بودم نمی شوم، دیگر بعد به گونه ای می شود كه به زور باید آن را بخوانم، و این تنها قرآن است كه یك چنین حلاوت و شیرینی ای دارد كه انسان هر چه بخواند شیرینی آن سلب نمی شود. این حكایت می كند از یك نوع تناسب بسیار مرموز میان روح و فطرت بشر و این كلام كه كلام خداست، و انسان چون واقعا كلام خالقش را دارد می شنود، ندای غیب و ما وراء طبیعت را دارد می شنود، هر چه می شنود خسته نمی شود.

به هر حال خواستم در آخر عرایضم توصیه كرده باشم، توصیه ای را كه آقای آرام دیروز كرد كه واقعا این توجیه را بپذیریم و تا هر حدی كه برایمان ممكن است این زبان را یاد بگیریم ولی هدفمان قرآن باشد كه بعد بیشتر قرآن را تلاوت كنیم و عملا زیباییهای این كلام آسمانی را بهتر درك كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 562
- بنده مطلبی نداشتم، فقط خواستم كه یك پیشنهادی بكنم خدمت جناب آقای مطهری كه فرمودند وقتی ما مطالب علمی را با قرآن مقایسه می كنیم، گذشته از نظریات زمان قرآن، زمان جدید هم وقتی مقایسه كنیم، مطلب قرآن یك بلندی آشكاری دارد یعنی مطالب قرآن در مسائل علمی از یك دید وسیعتر و بالاتری برخوردار است حتی نسبت به علوم جدید. خواستم از ایشان تقاضا كنم كه در این مورد مثالهایی بزنند و یك چیزهایی كه بیشتر محسوس باشد، فرض بفرمایید راجع به خلقت انسان تئوریهایی بوده در قدیم و تئوریهایی هم هست در عصر حاضر، و خود قرآن هم در مورد خلقت انسان اشارات و بیاناتی دارد، چه بهتر كه این مسائل بیان شود و یك دلیلی باشد كه محسوس بوده و ما بیشتر بتوانیم ایمان و اعتقاد شنونده را به این ادعایی كه درباره ی قرآن می كنیم جلب كنیم. بنده در این باره عرضی ندارم و متأسفانه حاضر الذهن هم نیستم كه مثالهایی حتی از علم پزشكی خودمان بزنم راجع به نظرات قرآن و علم جدید. یك چیزی كه خیلی مجمل و سطحی می توانم بیان كنم این است كه ما در طب دو مسأله داریم كه در قدیم به یكی توجه شده بود و در جدید به قسمت دوم.

مسأله ی اول درمان دردهاست كه از قدیم مورد توجه بوده از روی احتیاج و ضرورت، اما مسأله ای كه بیشتر در عصر حاضر توجه را جلب می كند بهداشت و پیشگیری از بیماریهاست. آقایان همكاران توجه دارند كه هر بیماری پس از درمان، عوارضش باقی می ماند، حتی تراخم و حتی بیماریهای خیلی سطحی و پوستی و ساده، یعنی فردی كه به یك بیماری مبتلا شد بعد از درمان هم تفاوت خواهد داشت با فردی كه به این بیماری مبتلا نشده است، یا اگر فردی به سمّی آلوده شد، به فرض كه آن سمّ را ترك كند و درمانهایی هم بكند، باز آثار خیلی دقیق این سمّ در وجود این شخص خواهد بود، و تا آنجایی كه بنده اطلاع دارم اسلام جنبه ی پیشگیری دارد نسبت به بیماریها، مثلا راجع به بیماریهای مقاربتی درس طبی نداده اما دستوراتی داده كه موجب می شود یك جامعه واقعی مسلمان مبتلا به بیماریهای مقاربتی نشود، یا بیماریهای گوارشی یا بیماریهای سمّی. در حال حاضر یكی از بیماریهایی كه ما به طور روز مرّه داریم مسمومیتهای غذایی است و حال آنكه قرآن دستوراتی در این زمینه داده است، مثلكُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ كه خیلی مختصر است. همین دستور را اگر جامعه ما عمل كند از یك دسته از بیماریها و عوارض آن در امان خواهند بود و آن بیماریهایی است كه در اثر مسمومیتهای غذایی به وجود می آید. و همین طور بیماریهای روانی. باز اگر ما دستوراتی را كه اسلام تجویز كرده از نظر سمعی و بصری و حتی فكر و مطالعه، مورد توجه قرار بدهیم خواهیم دید كه سطحش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 563
از فكر و مطالعه و كتب روانپزشكهای عصر حاضر خیلی بالاتر است، برای اینكه اسلام حتی در فكر و خیال ما دخالت كرده و به ما دستور داده است كهإِنَّ بَعْضَ اَلظَّنِّ إِثْمٌ یعنی حتی بعضی از گمانها زیانبخش است و برای شما ضرر دارد. بگذریم از صحنه هایی كه می بینیم و می شنویم و مجامعی كه شركت می كنیم و برای روان و اعصاب و سلامتی روح ما زیانهای جبران ناپذیری دارد و خیلی از ضعفهای عصبی و روانی را همین صداها و همین جلسات ایجاد می كند و متأسفانه ما هم غالبا پرهیز نمی كنیم اما می توان گفت اسلام از سطح فكر روانشناسهای عصر حاضر بالاتر است، در گمانی كه مربوط به خود ما هم هست دخالت و نظارت دارد كه بعضی از گمانها را ما حق نداریم بكنیم یعنی لحظاتی را به بعضی از گمانها بگذرانیم كه همان در روح خود ما زیانهایی خواهد داشت، موظفیم كه توجه نكنیم. منظور من این بود كه چه جناب آقای مطهری و چه آقایان همكاران و دوستان، در مسائل علمی مثالهایی بزنند و با توجه به آخرین نظریات علمی امروز تطبیق كنیم تا نتیجه و اثرش را بهتر درك كنیم.

جواب: گویا آقای دكتر توجه نفرموده بودند كه بنده اول مقدمه كوچكی عرض كردم كه این بحث بحث خیلی خوبی است و زمینه ای هست و هر چه كه ما برای آن وقت صرف كنیم مناسب است، برای این بود كه خواستم توجه داشته باشید كه من دلم می خواهد كه در این موضوع زیاد بحث شود. آنچه كه من اول عرض كردم به عنوان فهرستی بود برای مسائلی كه بعدها می خواهیم با همكاری آقایان درباره ی آنها بحث كنیم، نخواستم از آن رد شده باشیم. این را من اول به عنوان فهرست عرض كردم كه اعجاز قرآن در دو ناحیه است، یكی ناحیه زیبایی كه اصطلاحا ناحیه لفظی گفته می شود، و دیگر ناحیه علمی و فكری. بعد برای اینكه ما یك فهرستی گفته باشیم همین قدر عرض كردم كه مثلا در باب توحید، در باب اخلاق، در باب مقررات خانوادگی، در طبیعیات [چنین است ] . منظورم این بود كه اینها را در فصلهای بعدی باید به تفصیل بگوییم و مخصوصا من در اول سخنم عرض كردم مسائلی هست كه در حدود تخصص من نیست و آقایان باید در این موضوعات مطالعه كنند، منتها من در حدودی كه برایم مقدور باشد كتابهایی به شما راهنمایی كنم و بعد خودتان بیایید اینجا بیان كنید. مثلا همین كتاب باد و باران در قرآن آقای مهندس بازرگان باید در یكی دو جلسه درباره ی آن بحث شود و یكی از آقایان كه در این جور مسائل طبیعیات و جوّشناسی واردتر از من است بیایند مسائل را بحث كنند و روی اینها انتقاد كنیم. پس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 564
من نمی خواستم رد بشوم، می خواستم بعدها درباره ی اینها بحث كنیم و من خیال می كنم اینها بحثهای مفیدی است و ما نباید اصرار داشته باشیم كه زود رد بشویم، و برای خود من هم این مباحث- چون تا حالا در این موضوع بحث نكرده ام- تازگی و ارزش دارد.

یك شعر عربی هست كه مضمونش این است: اشكی كه برای معشوق ریخته شود هر چه زیاد باشد جا دارد. برای این مباحث هم هرچه وقت صرف كنیم چون درباره ی قرآن است جا دارد و آقایان هم هر نوع انتقاد و سؤالی دارند بفرمایند كه من خودم هم نیازمند به چنین سؤالها و انتقادها هستم.

- در نهج البلاغه، حضرت علی (ع) تعریفی راجع به قرآن می فرماید كه چون از زبان خود حضرت علی (ع) هست خیلی جالب است. راجع به بعثت پیغمبر است، می فرماید: «فبعث اللّه محمّدا (ص) بالحقّ لیخرج عباده من عبادة الاوثان الی عبادته، و من طاعة الشّیطان الی طاعته، بقرآن (حالا تعریف قرآن را حضرت می فرماید) قد بیّنه و احكمه لیعلم العباد ربّهم اذ جهلوه، و لیقرّوا به بعد اذ جحدوه، و لیثبتوه بعد اذ انكروه، فتجلّی لهم سبحانه فی كتابه» خدا در كتابش تجلی كرده. این دیگر بالاترین تعریف است كه هیچ كس نتوانسته این جور تعریف راجع به قرآن بكند. البته این راجع به زیبایی قرآن است.

جواب: بله، خیلی تعبیر زیبایی است از امیر المؤمنین درباره ی قرآن، می فرماید:

«فتجلّی لهم سبحانه فی كتابه» [1]خدا در این كتاب خودش بر مردم تجلی كرد یعنی اصلا این ظهور خداست. این بهترین تعبیر درباره ی قرآن است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 565

[1] . نهج البلاغه، خطبه ی 145.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است