در
کتابخانه
بازدید : 278688تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Expand ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Collapse عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Expand مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Expand بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
لعب با باطل تفاوت دارد. كار بچه كه به آن بازی می گوییم، هم حق است و هم باطل، لعب است از نظر اصل كار، یعنی اگر ما نظر به آن كاری كه بچه می كند بیندازیم، مثلا اگر آن عمل توپ بازی را مورد نظر قرار دهیم، چه اثری بر این توپ بازی بار است؟ هیچ، عملش بیهوده است ولی برای بچه بیهوده نیست، چون نفس بازی كردن برای او خوب است، مایه ی رشد روحی و جسمی اوست. و لهذا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 672
می گویند در واقع در عالم هم هیچ كار باطلی وجود ندارد. همه ی كارهای لغو و باطلی كه ما در دنیا می گوییم، لغو و باطلهای نسبی است، و این یك حقیقتی است. بعضی از افراد عادت دارند با تسبیح بازی كنند. اگر از خود آنها بپرسید شما چرا این تسبیح را می گردانید، فایده ی این كار چیست؟ می گویند هیچ. این راست است ولی آن طور هم كه خودشان می گویند بی فایده نیست، یعنی اگر بگوییم آیا شما بر اساس منطق این كار را می كنید، از نظر اینكه شما یك مرد صاحب عقل و منطقی هستید، فكری كرده اید و اثری بر این كار فرض می كنید؟ می گویند نه. پس این كار بیهوده است. اما این كار را كه عقل و منطق آنها نمی كند، یك عادتی در دستشان هست و آسایش آنها به این است كه این كار را بكنند. از نظر آن قوه ای كه آسایشش در این كار تأمین می شود، این كار لغو نیست، از نظر آن قوه ای لغو است كه فعالیتی در اینجا نداشته است.

خدا می گوید كار ما بازی نیست، یعنی ما نخواستیم خودمان را سرگرم كنیم، خوش باشیم بدون اینكه بر عمل و فعل ما اثری بار باشد و حقیقتی در آن باشد. خلقت مثل كار بچه نیست كه اثرش فقط سرگرمی خودش است، تفنن خودش است، تفریح خودش است، بدون آنكه بر كارش اثری بار باشد.

پس این هم یك منطقی است در قرآن كه می گوید اگر قیامتی نباشد معنایش این است كه این خلقت لغو باشد، با این تفاوت كه در اینجا می گوید خلقت آسمانها و زمین و هر چه در وسط است باید لغو باشد، در آنجا [سوره ی مؤمنون ] راجع به خصوص بنی آدم بود كه باید خلقت بنی آدم عبث باشد.

در سوره ی جاثیه می فرماید: «أَمْ حَسِبَ اَلَّذِینَ اِجْتَرَحُوا اَلسَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْكُمُونَ» آیا این گناهكاران خیال كرده اند كه ما آنها را در ردیف مؤمنین و صالحان قرار می دهیم، زندگی اینها با آنها و مردن اینها با آنها یك جور خواهد بود؟ یعنی برای عمل نیك و بد هیچ تفاوتی در مقیاس ما نیست؟ خیلی بد حكم و قضاوت كردند، غلط فكر كردند. «وَ خَلَقَ اَللّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ بِالْحَقِّ» خدا آسمانها و زمین را به حق آفرید. یعنی این فكری كه اینها می كنند كه خوب و بد، ایمان و عمل صالح با بی ایمانی و بدكرداری نتیجه اش مساوی است، معنایش این است كه خلقت آسمان و زمین بر حق نباشد، به باطل باشد، نه، خدا به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 673
حق آفریده است. «وَ لِتُجْزی كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» [1]و این خلقت برای این است- اینجا غایت ذكر می كند- كه هر نفسی به آنچه كه كسب كرده است برسد، و در این رسیدن حتی به آن بدها هم قهرا ظلم نمی شود.

در سوره ی ص می فرماید: «إِنَّ اَلَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ اَلْحِسابِ» فراموش كرده اند روز قیامت را «وَ ما خَلَقْنَا اَلسَّماءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً» ما آسمان و زمین و هر چه در این وسط است باطل نیافریدیم «ذلِكَ ظَنُّ اَلَّذِینَ كَفَرُوا» این گمان كافران است، آنها این طور خیال می كنند «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ كَفَرُوا مِنَ اَلنّارِ» وای بر حال آنها از آتشی كه بر آنها خواهد رسید «أَمْ نَجْعَلُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی اَلْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ اَلْمُتَّقِینَ كَالْفُجّارِ» [2]آیا قیامتی نباشد و در نتیجه مؤمنین و عاملین صالحات را مثل مفسدین در زمین قرار دهیم؟ آیا ما متقین را مانند فجّار قرار دهیم؟ [آیات ] یك سوره ی دیگر باقی مانده، برای اینكه همه ی آیات را استقصاء كرده و خوانده باشیم. در سوره ی انبیاء می فرماید: «وَ ما خَلَقْنَا اَلسَّماءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ، `لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا إِنْ كُنّا فاعِلِینَ» ما این آسمان و زمین، این مخلوقات و مشهوداتی را كه شما دارید می بینید خلق نكردیم كه بخواهیم بازی كرده باشیم (مفهوم بازی را عرض كردم) . قرآن می گوید اگر ما می خواستیم چیزی را بازی قرار دهیم، شما بشر و این عالم محسوس شما را نمی آفریدیم، می توانستیم در عالم ملأ اعلی- كه همان فرشتگان هستند- یك كار بازی برای خودمان برقرار كنیم و لزومی نداشت كه ما بیاییم این عالم و شما را خلق كنیم كه هزار شك و تردید هم در كار ما داشته باشید: «لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا إِنْ كُنّا فاعِلِینَ» اگر می خواستیم این كار را بكنیم می كردیم «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی اَلْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ اَلْوَیْلُ مِمّا تَصِفُونَ» [3]بلكه ما حق را بر باطل می كوبیم، پس حق باطل را از بین می برد، و وای بر شما از آن توصیفهایی كه درباره ی خدا كردید و نسبت لعب و لهو و این جور چیزها به خداوند دادید.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 674
این خودش یك منطقی است در قرآن به صورت استفهام انكاری، یعنی ما را ارجاع كرده به استدلال و عقل خودمان كه خودتان چطور قضاوت می كنید؟ آیا شما خدا را عبث كار، لاعب و بازیگر، مبطل (كسی كه كاری كه از او صادر می شود باطل است) فكر می كنید؟ این طور نیست، پس قیامت هست. در نحوه ی این استدلال، در بیان سخن خداوند و توضیح این مطلب كه این چه رابطه ای است میان اینكه قیامتی نباشد و خلقت عبث باشد [باید توضیح داده شود] . این چه حرفی است كه قرآن می گوید توجیه كننده ی خلقت فقط قیامت است؟ این خلاصه ی حرف قرآن است كه توجیه خلقت انسان حشر انسان است و توجیه خلقت همه ی عالم هم باز وجود قیامت است، چرا؟
[1] . جاثیه/21 و 22.
[2] . ص/26- 28.
[3] . انبیاء/16- 18.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است