در
کتابخانه
بازدید : 278786تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Expand ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Expand مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Collapse بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك مسأله ی دیگر كه اینجا [یعنی در كتاب ذره ی بی انتها] نبود آن پیوندی است كه میان زندگی دنیا و زندگی آخرت است، به این معنا كه هر چه انسان در آنجا می گیرد درو كردن آن چیزی است كه در اینجا كاشته است، و همان «خود» و عین شخصی كه در این دنیا عمل كرده است، عین او، خود او، شخص او در آخرت می گیرد (یا پاداش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 810
می گیرد یا كیفر) ، اعمالش كه بر می گردد به شخص او بر می گردد، یعنی مسأله ی بقای شخصیت كه آن كه در آخرت است واقعا همین شخص است. این را خیال نمی كنم هیچ كس انكار داشته باشد و بگوید دنیایی وجود دارد و افراد و اشخاص در اینجا معدوم می شوند، بعد دنیای دیگری به وجود می آید، در آنجا هم یك چیزهایی صورت می گیرد اما دیگر این اشخاص در آنجا وجود ندارند. نه، این دیگر از ضروریات است.

خیال نمی كنم احدی در این جهت تردید داشته باشد كه واقعا همین «من» كه در اینجا هستم، همین «من» در آنجا هستم (سعید یا شقی) . این بقای «من» را ما چطور توجیه می كنیم؟ آنهایی كه قائل به روح بودند- اعم از آنهایی كه می گفتند روح دو مرتبه به همین دنیا برمی گردد یا آنهایی كه می گفتند دیگر روح برنمی گردد، روح به دنیای آخرت می رود و هرگز برنمی گردد- مشكل از این نظر برایشان حل شده بود، می گفتند شخصیت من به این بدن من نیست، شخصیت من به آن روح من است كه با مردن من از من جدا می شود، این بدن من هر وضعی كه به سرش بیاید به شخصیت من ارتباط ندارد. مثل این است كه وقتی لباس من را از تن من كنده باشند، بعد هر وضعی به سرش بیاید: كسی دیگر بپوشد، آن را بردارند با قیچی تكه تكه كنند، در تیزاب بیندازند و اصلا بكلی از بین برود، در شخصیت من تأثیر ندارد. این بدن بعد از مردن من هر چه به سرش بیاید، در بقای شخصیت من تأثیری ندارد، من او هستم.

منتها آنهایی كه می گفتند بعد ما باید دو مرتبه به این بدن برگردیم، دچار اشكالات دیگری می شوند، نه از ناحیه ی بقای شخصیت [بلكه ] از نظر دیگر. می گفت این بدن من بعد خاك می شود، دو مرتبه جزء گیاه می شود، دو مرتبه جزء بدن حیوان یا یك انسان دیگری می شود، یا اگر بدن حیوان شد حیوان جزء بدن انسان می شود، یعنی بدن من بار دیگر بدن كسی دیگر می شود، باز بار دیگر جزء بدن كسی دیگر می شود و. . .

بسا هست این ذراتی كه امروز مثلا به صورت انگشت در اینجا وجود دارد، بعد از مثلا صد سال و هزار سال دیگر به صورت ماده ای كه چشم یك كس دیگر را تشكیل می دهد به وجود بیاید. آن وقت اگر بنا بشود كه روحها برگردد به بدنهای اول، این بدنهایی كه تا حالا پیكر صدها و هزارها روح قرار گرفته، به بدن كدامیك از اینها برگردد؟ شبهه ی معروف «آكل و مأكول» كه می گفتند همین بود. آنهایی كه می گفتند روح به این بدن برنمی گردد، روح به عالم آخرت می رود و عالم آخرت خودش یك عالم جسمانی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 811
است گواینكه مادی نیست، دیگر از این اشكال فارغ بودند، می گفتند دیگر واقعا به این بدن كاری نیست. به هر حال از نظر مسأله ی بقای شخصیت، نه این دسته دچار اشكال می شدند نه آن دسته، چون می گفتند شخصیت ما به روح ماست. ولی فرض این است كه باز آن فرضیه ها فی حد ذاته اشكالات دیگری داشت و آن این بود كه قرآن در عین اینكه مردن را انتقال روح از این بدن به عالم دیگر تلقی می كند ولی در عین حال نص صریح قرآن است كه مردم در قیامت از همین قبرها برانگیخته می شوند، این مسأله ی را چطور حل كنیم؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است