در
کتابخانه
بازدید : 231180تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Collapse امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Expand بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Expand امامت در قرآن امامت در قرآن
Expand امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در مورد مسأله ی امامت، آنچه كه در درجه ی اول اهمیت است مسأله ی جانشینی پیغمبر است در توضیح و تبیین و بیان دین منهای وحی. البته بدون شك كسی كه به او وحی می شد، پیغمبر اكرم بود و بس و با رفتن ایشان مسأله ی وحی و رسالت بكلی قطع شد.

مسأله ی امامت این است كه آیا با رفتن پیغمبر، بیان آن تعلیمات آسمانی- كه دیگر در آنها اجتهاد و رأی شخصی وجود ندارد- در یك فرد متمركز بود به طوری كه مانند پیغمبر (ص) مردم هر چه از او در مسائل دینی سؤال می كردند می دانستند كه پاسخ وی مرّ حق و حقیقت است و رأی و فكر شخصی نیست كه ممكن است اشتباه كرده باشد و روز بعد آن را تصحیح كند؟ ما درباره ی پیغمبر این سخن را نمی گوییم و نمی توانیم بگوییم كه به نظر ما فلان پاسخ پیغمبر اشتباه است و او در اینجا عمدا تحت تأثیر هواهای نفسانی خود قرار گرفته است، زیرا این حرف مخالف با قبول نبوت است.

اگر جمله ای به دلایل قطعی ثابت شده باشد كه از پیغمبر اكرم است، هرگز نمی گوییم كه پیغمبر فرمود اما اشتباه كرد، غفلت كرد. در مورد یك مرجع تقلید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 859
ممكن است بگوییم در پاسخ فلان سؤال اشتباه كرده، غفلت كرده و یا- همان طور كه درباره ی همه احتمال می دهیم- تحت تأثیر جریانی قرار گرفته است اما در مورد پیغمبر چنین سخنانی نمی گوییم، همان گونه كه درباره ی آیه ی قرآن نمی گوییم كه متأسفانه در اینجا وحی اشتباه كرده یا یك هوای نفسانی و ظلمی دخالت كرده است. «وحی اشتباه كرده» یعنی این آیه وحی نیست.

آیا بعد از پیغمبر، انسانی وجود داشت كه واقعا مرجع احكام دین باشد آن طوری كه ایشان مرجع و مبیّن و مفسّر بودند؟ آیا یك انسان كامل با این مشخصات وجود داشت یا نه؟ گفتیم وجود داشت با این تفاوت كه آنچه پیغمبر در این گونه مسائل می گوید مستند به وحی مستقیم است و آنچه ائمه علیهم السلام می گویند مستند به پیغمبر است، نه به این شكل كه پیغمبر به آنها تعلیم كرد بلكه به آن شكلی كه می گوییم علی (ع) فرمود پیغمبر (ص) بابی از علم به روی من باز كرد كه از آن باب هزار باب دیگر بازشد. ما نمی توانیم تفسیر كنیم كه این، چگونه بوده است، همان طور كه وحی را نمی توانیم تفسیر كنیم كه پیغمبر چگونه علم را از ناحیه ی خدا می گیرد. نمی توانیم تفسیر كنیم كه چه نوع ارتباط معنوی میان پیغمبر (ص) و علی (ع) بود كه پیامبر حقایق را كما هو حقّه و بتمامه به علی آموخت و به غیر او نیاموخت. علی (ع) در نهج البلاغه- در جاهای دیگر هم نظیر این عبارت زیاد است- می فرماید: من با پیغمبر در حرا بودم (بچه بوده اند) ، صدای ناله ی دردناكی را شنیدم، گفتم یا رسول اللّه! من صدای ناله ی شیطان را در وقتی كه وحی بر تو نازل شد شنیدم، به من فرمود: «یا علیّ! انّك تسمع ما أسمع و تری ما اری و لكنّك لست بنبیّ» [1]. اگر در همان جا كنار علی (ع) فرد دیگری هم بود، آن صدا را نمی شنید چون آن شنیدن، شنیدن صدایی نبوده كه در فضا پخش شود كه بگوییم هر كس گوش می داشت می شنید. آن، سمع و حسّ و بینش دیگری است.


[1] . نهج البلاغه، خطبه ی 192.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است