در
کتابخانه
بازدید : 231167تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Collapse امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Expand بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Expand امامت در قرآن امامت در قرآن
Expand امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اساس مسأله در باب امامت، آن جنبه ی معنوی است. امامان یعنی انسانهایی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 860
معنوی مادون پیغمبر كه از طریقی معنوی اسلام را می دانند و می شناسند و مانند پیغمبر، معصوم از خطا و لغزش و گناه اند. امام، مرجع قاطعی است كه اگر جمله ای از او بشنوید، نه احتمال خطا در آن می دهید و نه احتمال انحراف عمدی، كه اسمش می شود «عصمت» . آن وقت شیعه می گوید اینكه پیغمبر (ص) فرمود: «انّی تارك فیكم الثّقلین كتاب اللّه و عترتی» [1](من بعد از خود دو شی ء و زین باقی می گذارم: قرآن و عترت خودم) نصّ در چنین مطلبی است.

اما آیا پیغمبر چنین چیزی گفته یا نگفته؟ قابل انكار نیست. این حدیث، حدیثی نیست كه فقط شیعه روایت كرده باشد بلكه حدیثی است كه حتّی اهل تسنن از شیعه بیشتر روایت كرده اند. در ایامی كه ما در قم بودیم، اوایلی بود كه «رسالة الاسلام» - كه رساله ای است كه دار التقریب منتشر می كند- منتشر می شد. در آنجا یكی از علمای اهل تسنن در مقاله ای این حدیث را به این شكل نقل كرده بود كه پیغمبر فرمود: «انّی تارك فیكم الثّقلین كتاب اللّه و سنّتی» مرحوم آیة اللّه بروجردی كه مردی بود واقعا و به تمام معنا عالم و روحانی و در این گونه مسائل بسیار عاقلانه فكر می كرد، طلبه ی فاضلی به نام آقا شیخ قوام وشنوه ای را- كه خیلی اهل كتاب و تتّبع بود و نسبتا مرد خوبی هم هست- راهنمایی كردند كه این حدیث را از كتب اهل تسنن استخراج كنند كه شاید در بیش از دویست كتاب از كتب معتبر و مورد اعتماد اهل تسنن نوشته اند كه پیغمبر فرمود: «انّی تارك فیكم الثّقلین كتاب اللّه و عترتی» . و این حدیث در مقامات متعدد بوده، چون پیغمبر (ص) این مطلب را در جاهای مختلف به همین شكل فرموده است. البته منظور این نیست كه پیغمبر (ص) حتی یك بار هم نگفته است كه من دو چیز در میان شما می گذارم: كتاب و سنت، چون منافاتی نیست بین «كتاب و سنت» و «كتاب و عترت» زیرا عترت برای بیان سنت است. صحبت این نیست كه ما به سنت رجوع كنیم یا به عترت؟ مثل اینكه سنت موجودی از پیغمبر داریم و یك عترت در كنار آن، یا باید به سنت مراجعه كنیم یا به عترت! بلكه سخن این است كه عترت است كه مبیّن واقعی سنت است و تمام سنت نزد آنهاست. «كتاب اللّه و عترتی» یعنی شما باید سنت مرا از عترت من تلقی كنید. علاوه بر این، خود همین كه می گوییم پیغمبر فرمود: «انّی تارك فیكم الثّقلین كتاب اللّه و عترتی» سنت است چون حدیث پیغمبر است. منافاتی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 861
میان این دو نیست. تازه اگر در یك جا- كه آن هم قطعی نیست- پیغمبر فرموده باشد:

«انّی تارك فیكم الثّقلین كتاب اللّه و سنّتی» در چندین جای دیگر به آن صورت فرموده.

اگر در یك كتاب به این صورت نوشته شده، لا اقل در دویست كتاب دیگر به آن صورت نوشته شده است.

به هر حال آن شخص رساله ای در این زمینه تهیه كرد و آن را فرستادند به دار التقریب مصر. دار التقریب هم بی انصافی نكرد و همان كتاب را چاپ و پخش كرد چون مستند بود و نمی توانستند آن را رد كنند و بگویند چنین چیزی نیست، قابل رد كردن نبود. حالا اگر مرحوم آیة اللّه بروجردی می خواست مثل دیگران عمل كند، جار و جنجال و هیاهو راه می انداخت كه اینها چه می گویند؟ ! می خواهند حقوق اهل بیت را از بین ببرند، اینها سوء نیت دارند و. . .

بنابراین آن روح اصلی امامت این است كه اسلام كه دینی است جامع و كلی و پرفروغ، آیا بیان آن همان مقداری است كه در قرآن اصول و كلیاتش ذكر شده و در كلمات پیغمبر اكرم- كه خود اهل تسنن هم روایت كرده اند- توضیحاتش بیان گردیده است؟ هر چه اسلام بود، همین بود؟ البته نازل شدن اسلام بر پیغمبر تمام شد ولی آیا اسلام بیان شده همان بود؟ ، [تمام اسلام نازل شده بود؟ ] یا اینكه بعد از پیغمبر (ص) اسلام نازل شده ی بر ایشان كه هنوز خیلی از مسائل آن از باب اینكه باید حاجت پیش بیاید، زمان بگذرد و تدریجا بیان شود بیان نشده بود، نزد علی (ع) بود كه ایشان می بایست برای مردم بیان كند. در این صورت همین حدیث «كتاب اللّه و عترتی» عصمت را هم بیان می كند زیرا پیغمبر می فرماید دین را از این دو منبع بگیرید.

همان طور كه قرآن معصوم است یعنی در آن خطا وجود ندارد، آن دیگری هم معصوم است. محال است كه پیغمبر به این قاطعیت بگوید بعد از من دین را از فلان شخص بگیرید ولی آن شخص برخی از سخنانش اشتباه باشد.

اینجاست كه فرضیه شیعه با فرضیه اهل تسنن در مسأله ی بیان و اخذ دین در اساس فرق می كند. آنها می گویند همان طور كه با رفتن پیغمبر وحی منقطع شد، بیان واقعی دین یعنی آن بیانی كه معصوم از خطا و اشتباه باشد هم تمام شد. هر چه از قرآن و احادیثی كه از پیغمبر رسیده استنباط كردیم، همان است و دیگر چیزی نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 862

[1] . صحیح مسلم، جزء هفتم، ص 122.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است