در
کتابخانه
بازدید : 231126تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Expand امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Expand بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Expand امامت در قرآن امامت در قرآن
Collapse امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
روایتی است مربوط به انبیاء و رسل كه یك مرد زندیق [1] از امام صادق (ع) سؤال
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 937
كرد: «من این اثبتّ الانبیاء و الرّسل؟ » تو انبیاء و رسل را به چه دلیل اثبات می كنی؟ امام در پاسخ خود تكیه كرد بر مسأله ی توحید، فرمود:

انّا لمّا اثبتنا انّ لنا خالقا صانعا متعالیا عنّا و عن جمیع ما خلق و كان ذلك الصّانع حكیما متعالیا لم یجز ان یشاهده خلقه و لا یلامسوه فیباشرهم و یباشروه و یحاجّهم و یحاجّوه ثبت انّ له سفراء فی خلقه یعبّرون عنه الی خلقه و عباده و یدلّونهم علی مصالحهم و منافعهم و ما به بقائهم و فی تركه فنائهم فثبت الآمرون و النّاهون عن الحكیم العلیم فی خلقه. . .

خلاصه اینكه ریشه ی اثبات انبیاء و رسل، خود اثبات خداست با صفات و شئونش.

وقتی شناختیم كه ما خالق و صانعی داریم حكیم و متعالی از ما، یعنی ما نمی توانیم با حواس و مداركی كه داریم با او در تماس مستقیم باشیم و او را شهود یا لمس كنیم یا با او محاجّه و سؤال و جواب كنیم، با توجه به اینكه ما نیازمندیم كه او ما را [راهنمایی كند] زیرا فقط او كه حكیم است، به مصالح و منافع واقعی ما آگاه است، بنابراین باید یك موجودی كه دارای دو جنبه است: از طرفی با خدا در تماس است یعنی می تواند از او وحی تلقی كند، و از طرف دیگر ما می توانیم با او تماس بگیریم وجود داشته باشد و وجود چنین كسانی لازم و واجب می شود.

آنگاه درباره ی این افراد می فرماید: «حكماء مؤدّبین بالحكمة» خود اینها باید حكیمانی باشند و به حكمت تأدیب شده باشند. «مبعوثین بها» به حكمت مبعوث شده باشند یعنی دعوتشان دعوت حكمت باشد. «غیر مشاركین للنّاس علی مشاركتهم لهم فی الخلق» در عین اینكه در خلقت با مردم شریكند، در یك جهاتی باید با مردم شریك نباشند، یك جنبه ی علاوه ای، روح علاوه ای باید در آنها وجود داشته باشد. «مؤیّدین من عند الحكیم العلیم بالحكمة» و مؤیّد از ناحیه ی او باشند. «ثمّ ثبت ذلك فی كلّ دهر و زمان» در تمام ازمنه چنین وسائطی لازم است «لكیلا تخلو الارض من حجّة یكون معه علم یدلّ علی صدق مقالته و جواز عدالته» [2].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 938

[1] . كلمه ی «زندیق» عنوان فحش ندارد مثل امروز كه ما به هر كس بخواهیم فحش بدهیم می گوییم «زندیق» . در آن زمان عده ای به این نام معروف بودند و از نظر خودشان این نام فحش نبوده. مثل كلمه ی «ماتریالیست» در عصر ما. البته كسی كه موحد است از این كلمه برای خودش خوشش نمی آید ولی آن كسی كه ماتریالیست است، به این كلمه افتخار هم می كند. راجع به اینكه ریشه ی كلمه ی «زندیق» چیست خیلی حرفها زده اند و بیشتر نظرشان این است كه زنادقه مانوی بودند و در اوایل قرن دوم ظهور كردند كه قرن امام صادق است. بسیاری از اروپاییها و غیر آنان برای كشف ریشه ی زنادقه در اسلام بحثها كرده اند و بیشتر نظرشان این است كه اینها همان مانویها بوده اند. البته كیش مانی كیش ضد خدایی نیست بلكه مانی خودش ادعای پیغمبری داشت، البته توحیدی نبود، ثنوی بود.

مانی از زردشت ثنوی تر بوده است و بسیاری احتمال می دهند كه زردشت خودش موحد بوده، لااقل توحید ذاتی را قائل بوده است گواینكه توحید در خالقیت را در كلمات او نمی شود اثبات كرد. ولی به هر حال او یك مبدأ ازلی برای كل عالم قائل بوده است. امّا مانی قطعا ثنوی بوده و خود را از طرف خدای خیر پیغمبر می دانست. ولی مانویهایی كه بعد ظهور كردند گرایش پیدا كردند به طبیعی گری و مادی گری و اساسا به هیچ چیز اعتقاد نداشتند.
[2] . كافی، ج /1ص 236 و 237 (كتاب الحجّة) .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است