در
کتابخانه
بازدید : 231145تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Expand امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Expand بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Expand امامت در قرآن امامت در قرآن
Collapse امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حدیث دیگر اینكه امام صادق فرمود: «انّ الارض لا تخلو الاّ و فیها امام» [1] زمین هیچ گاه خالی از امام باقی نمی ماند. [و نیز از آن حضرت است كه: ] «لو بقی اثنان لكان احدهما الحجّة علی صاحبه» [2] اگر دو نفر در روی زمین باقی بمانند یكی از اینها باید حجت در روی زمین باشد، غیر از این نیست.

روایتی از حضرت رضا (ع) در این زمینه ما احادیث زیادی داریم. روایت مفصلی است مربوط به حضرت رضا (ع) كه مردی به نام عبد العزیز بن مسلم می گوید: «كنّا مع الرّضا علیه السّلام بمرو فاجتمعنا فی الجامع یوم الجمعة فی بدء مقدمنا» ما با امام رضا (ع) در مرو بودیم در سفری كه حضرت در جریان ولایتعهدی به خراسان می رفتند. در یك روز جمعه در مسجد جامع بودیم و امام حضور نداشت. مردم جمع بودند و مسأله ی امامت مطرح بود و صحبت می كردند. بعد من رفتم خدمت حضرت رضا و صحبتها را نقل كردم. امام تبسّمی مسخره آمیز كرد كه اینها اصلا چه می فهمند؟ ! اصلا نمی فهمند موضوع چیست. بعد فرمود: «جهل القوم و خدعوا عن آرائهم» اینها جاهلند و در آراء و عقایدشان فریب خورده اند. خداوند پیغمبر خود را نبرد مگر آنكه دین خودش را تكمیل كرد و قرآن را نازل كرد كه در آن بیان هر چیزی هست از حلال و حرام و حدود و احكام و جمیع آنچه كه مردم در راه دین به آن احتیاج دارند، و بعد فرمود: «ما فرّطنا فی الكتاب من شی ء» ما در این كتاب هیچ چیزی را كوتاهی نكردیم یعنی همه را گفتیم (لا اقل مقصود دستورات حرام و حلال و تكالیف مردم است. در حجّة الوداع هم پیغمبر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 941
در آخر عمرش این آیه را خواند: «اَلْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً» ) . بعد حضرت رضا (ع) فرمود: «و امر الامامة من تمام الدّین» امر امامت جزء متمّمات دین است «و لم یمض حتّی بیّن لامّته معالم دینهم» و پیغمبر نرفت مگر اینكه نشانه های دین را برای مردم بیان كرد و راهشان را روشن نمود «و اقام لهم علیّا علما» .

خلاصه اینكه قرآن در كمال صراحت می گوید ما چیزی را فروگذار نكردیم. حال آیا جزئیات را هم فروگذار نكرده، یا نه، فقط كلیات و اصول و آنچه را كه مردم بدان احتیاج دارند گفته است؟ یكی از آنها این است كه قرآن انسانی را [برای بعد از پیغمبر] معرفی كرد كه آنچه در تفسیر قرآن و توضیح معانی قرآن و تشریح كلیات قرآن هست نه از روی اجتهاد و رأی كه بعضی از آنها درست باشد و برخی خطا، [بلكه به وسیله ی علم الهی می داند و] آن حقیقت اسلام نزد او هست. پس اینكه می گوید ما همه چیز را بیان كردیم یعنی دیگر چیزی باقی نماند، كلیات را گفتیم، جزئیات را هم بیان كردیم و گذاشتیم نزد كسی كه بداند. همیشه كسی كه اسلام را می داند در میان مردم هست. «من زعم انّ اللّه عزّ و جلّ لم یكمل دینه فقد ردّ كتاب اللّه» اگر كسی بگوید خدا دینش را كامل نكرده بر ضد قرآن سخن گفته و كسی هم كه كتاب خدا را رد كند كافر است. «و هل یعرفون قدر الامامة و محلّها من الامّة فیجوز فیها اختیارهم» كسانی كه می گویند امامت انتخابی است، آیا اصلا می دانند امام یعنی چه؟ اینها خیال كرده اند كه انتخاب امام مثل انتخاب فرمانده است برای یك سپاه، در حالی كه امام یعنی آن كسی كه قرآن می گوید [با انتصاب او] من دین را تكمیل كردم و نیز می دانیم كه جزئیات مسائل در قرآن نیست و حقیقت اسلام نزد اوست. مگر مردم می توانند بفهمند كه چنین شخصی كیست تا خودشان انتخاب كنند. مثل این است كه بگویند پیغمبر را خودمان انتخاب می كنیم! «انّ الامامة اجلّ قدرا و اعظم شأنا و اعلا مكانا و امنع جانبا و ابعد غورا من ان یبلغها النّاس بعقولهم او ینالوها بآرائهم» امامت از حد فكر مردم بالاتر است تا انتخابی باشد. مسأله ای را باید گفت «انتخابی» كه واقعا تشخیصش با مردم است.

دین هیچ گاه در مسائلی كه مردم می توانند تشخیص بدهند دخالت مستقیم نمی كند و اساسا دخالت مستقیم كردن دین در این گونه مسائل غلط است زیرا در این صورت فكر و عقل مردم برای كجاست؟ تا آنجا كه منطقه، منطقه ی عقل و فكر بشر است خود بشر برود انتخاب كند اما وقتی كه مطلبی از منطقه ی عقل بشر خارج و بالاتر است، اینجا دیگر جای انتخاب نیست. [امامت ] اجلّ قدرا، اعظم شأنا، اعلا مكانا، امنع جانبا و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 942
ابعد غورا است از اینكه مردم به عقل خودشان امام را درك كنند و در رأی خویش به او برسند و چنین شخصی را به اختیار خودشان انتخاب كنند «انّ الامامة خصّ اللّه عزّ و جلّ بها ابراهیم الخلیل بعد النّبوّة و الخلّة» اگر می خواهید معنی واقعی امامت را بفهمید [بدانید كه امامت ] غیر از این مسائلی است كه مردم ما در این زمان می گویند كه یك خلیفه ای انتخاب كنیم برای پیغمبر ولی جانشین پیغمبر فقط كارهای مردم را اداره كند. امامت آن مقامی است كه ابراهیم (ع) بعد از نبوت به آن می رسد و در آن حال خوش حال می شود و می گوید: «و من ذرّیّتی» و برخی از ذرّیّه ی مرا هم خدایا به این مقام برسان، در حالی كه می داند كه چنین چیزی در مورد همه ی ذرّیّه نمی تواند باشد. به او جواب می دهند: «لا ینال عهدی الظّالمین» این چیزی است كه به ستمگر نمی رسد (كه عرض كردیم در اینجا می گویند مقصود چیست؟ آیا یعنی ستمگر در حال ستمگری اعم از اینكه قبلا هم ستمگر بوده یا قبلا خوب بوده؟ می گویند این محال است كه ابراهیم بگوید خدایا! [این مقام ] را به ستمگران از ذرّیّه ی من بده. پس لا بد نظرش به خوبان ذرّیّه اش بوده است. پاسخ دادند به خوبانی از آنها داده می شود كه سابقه ی ظلم ندارند) . «فابطلت هذه الآیة امامة كلّ ظالم الی یوم القیامة و صارت فی الصّفوة» این امر در میان آن منتخبهاست، در میان صفوه ی ذرّیّه ی ابراهیم است. (صفوه به چیزی گویند مانند كره ای كه از دوغ می گیرند آنگاه كه آن را جدا می كنند، همان معنی زبده را دارد. ) «ثمّ اكرمه اللّه تعالی بان جعلها فی ذرّیّته اهل الصّفوة و الطّهارة» [سپس خداوند تعالی او را بزرگ داشت به اینكه امامت را] در صفوه و اهل طهارت یعنی اهل عصمت ذرّیّه ی او قرار داد. بعد امام به آیاتی از قرآن اشاره و استدلال می كند: «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِینَ. `وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ اَلْخَیْراتِ» [3].

در قرآن راجع به اینكه ذرّیّه ی ابراهیم حامل مسأله ی امامت هستند تكیه ی زیادی شده و انصافا آقای محمد تقی شریعتی در این جهت در كتاب خلافت و ولایت راجع به ذرّیّه و اینكه چرا قرآن كه در مسأله ی تبعیضات نژادی هیچ معتقد نیست كه می توان برای یك نژاد بر نژاد دیگر امتیازی قانونی قائل شد [چنین سخنی گفته است ] ، خوب بحث كرده اند كه اینكه ذرّیّه ای از نظر نژادی و طبیعی به اصطلاح خلاصه می شوند و لیاقت دیگری پیدا می كنند مسأله ی دیگری است و همان معنی حمل امامت است و. . .

مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 943
سپس می گوید: «فمن این یختار هؤلاء الجهّال» چنین مقامی را كه ابراهیم (ع) بعد از نبوت به آن نائل می شود این نادانان چگونه می خواهند انتخاب كنند؟ ! اصلا این مقام می تواند انتخابی باشد؟ ! «انّ الامامة هی منزلة الانبیاء و ارث الاوصیاء» امامت از منازل انبیاء و ارث اوصیاست یعنی یك امر وراثتی است به این معنی كه استعداد آن از هر نسل به نسل بعد منتقل شده است، نه وراثت قانونی. «انّ الامامة خلافة اللّه» امامت خلافة اللّه است، همانی كه آدم اول داشت «و خلافة الرّسول» و خلافت پیغمبر. بعد می فرماید: «انّ الامامة زمام الدّین. . . » امامت زمام دین، نظام مسلمین، صلاح دنیا، عزت مؤمنین، اسّ و ریشه ی اسلام و شاخه ی بلند اسلام است. «بالامام تمام الصّلاة و الزّكاة و الصّیام و الحجّ و الجهاد» [4] الی آخر.


[1] . همان، ص 251.
[2] . همان، ص 253.
[3] . انبیاء/72 و 73.
[4] . كافی، ج /1ص 283- 286 (كتاب الحجّة) .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است