در
کتابخانه
بازدید : 231117تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Expand امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Expand بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Expand امامت در قرآن امامت در قرآن
Expand امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پیغمبر اكرم به واسطه ی آن خصوصیتی كه در دین اسلام بود، در زمان خودشان به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 843
حكم قرآن و به حكم سیره ی خودشان دارای شئون متعددی بودند، یعنی در آن واحد چند كار داشتند و چند پست را اداره می كردند، اولین پستی كه پیغمبر اكرم از طرف خدا داشت و عملا هم متصدی آن پست بود، همین بود كه پیغامبر بود یعنی احكام و دستورات الهی را بیان می كرد. آیه ی قرآن می گوید: «ما آتاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» [1]آنچه پیغمبر برایتان آورده بگیرید و آنچه نهی كرده [رها كنید] ، یعنی آنچه پیغمبر از احكام و دستورها می گوید، از جانب خدا می گوید. پیغمبر از این نظر فقط بیان كننده ی آن چیزی است كه به او وحی شده. منصب دیگری كه پیغمبر اكرم متصدی آن بود، منصب قضاست، او قاضی میان مسلمین بود، چون قضا هم از نظر اسلام یك امر گتره ای نیست كه هر دو نفری اختلاف پیدا كردند، یك نفر می تواند قاضی باشد. قضاوت از نظر اسلام یك شأن الهی است، زیرا حكم به عدل است و قاضی آن كسی است كه در مخاصمات و اختلافات می خواهد به عدل حكم كند. این منصب هم به نصّ قرآن كه می گوید: «فَلا وَ رَبِّكَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَكِّمُوكَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً» [2]به پیغمبر تفویض شده و رسول اكرم از جانب خدا حق داشت كه در اختلافات میان مردم قضاوت كند. این نیز یك منصب الهی است نه یك منصب عادی. عملا هم پیغمبر قاضی بود. منصب سومی كه پیغمبر اكرم رسما داشت و هم به او تفویض شده بود به نصّ قرآن و هم عملا عهده دار آن بود، همین ریاست عامّه است. او رئیس و رهبر اجتماع مسلمین بود و به تعبیر دیگر سائس مسلمین بود، مدیر اجتماع مسلمین بود. گفته اند آیه ی: «أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ» [3]ناظر به این جهت است كه او رئیس و رهبر اجتماع شماست، هر فرمانی كه به شما می دهد بپذیرید.

قهرا اینكه می گوییم سه شأن، به اصطلاح تشریفات نیست بلكه اساسا آنچه از پیغمبر رسیده سه گونه است. یك سخن پیغمبر فقط وحی الهی است. در اینجا پیغمبر هیچ اختیاری از خود ندارد، دستوری از جانب خدا رسیده، پیغمبر فقط واسطه ی ابلاغ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 844
است، مثل آنجا كه دستورات دینی را می گوید: نماز چنین بخوانید، روزه چنان بگیرید و. . . آنجا كه میان مردم قضاوت می كند، دیگر قضاوتش نمی تواند وحی باشد.

دو نفر اختلاف می كنند، پیغمبر طبق موازین اسلامی بین آنها حكومت می كند و می گوید حق با این است یا با آن. اینجا دیگر اینطور نیست كه جبرئیل به پیغمبر وحی می كند كه در اینجا بگو حق با این هست یا نیست. حالا اگر یك مورد استثنائی باشد مطلب دیگری است ولی به طور كلی قضاوتهای پیغمبر بر اساس ظاهر است همان طوری كه دیگران قضاوت می كنند، منتها در سطح خیلی بهتر و بالاتر. خودش هم فرمود من مأمورم كه به ظاهر حكم كنم، یعنی مدعی و منكری پیدا می شوند و مثلا مدعی دو تا شاهد عادل دارد، پیغمبر بر اساس همین مدرك حكم می كند. این حكمی است كه پیغمبر كرده [نه اینكه به او وحی شده باشد] .

در شأن سوم هم پیغمبر به موجب اینكه سائس و رهبر اجتماع است، اگر فرمانی بدهد غیر از فرمانی است كه طی آن وحی خدا را ابلاغ می كند. خدا به او اختیار چنین رهبری را داده و این حق را به او واگذار كرده است. او هم به حكم اینكه رهبر است كار می كند و لهذا احیانا مشورت می نماید. ما می بینیم در جنگهای احد، بدر و در خیلی جاهای دیگر پیغمبر اكرم با اصحابش مشورت كرد. در حكم خدا نمی شود مشورت كرد. آیا هیچ گاه پیغمبر با اصحابش مشورت كرد كه نماز مغرب را اینطور بخوانیم یا آنطور؟ بلكه مسائلی پیش می آمد كه وقتی درباره ی آنها با او سخن می گفتند، می فرمود این مسائل به من مربوط نیست، «من جانب اللّه» چنین است و غیر از این هم نمی تواند باشد. ولی در این گونه مسائل [یعنی در غیر حكم خدا] احیانا پیغمبر مشورت می كند و از دیگران نظر می خواهد. پس اگر در موردی پیغمبر اكرم فرمان داد چنین بكنید، این به حكم اختیاری است كه خدا به او داده است. اگر هم در یك مورد بالخصوص وحیی شده باشد، یك امر استثنائی است و جنبه ی استثنائی دارد نه اینكه در تمام كارها و جزئیاتی كه پیغمبر به عنوان رئیس اجتماع در اداره ی اجتماع انجام می داد، به او وحی می شد كه در اینجا چنین كن و در آنجا چنان، و در این گونه مسائل هم پیغمبر فقط پیام رسان باشد. پس پیغمبر اكرم مسلّما دارای این شئون متعدد بوده است در آن واحد. 4
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 845

[1] . حشر/7.
[2] . نساء/65: [نه چنین است، قسم به خدای تو كه اینان به حقیقت اهل ایمان نمی شوند مگر آنكه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حاكم كنند و آنگاه به هر حكمی كه كنی هیچ گونه اعتراضی در دل نداشته و كاملا از دل و جان تسلیم فرمان تو باشند. ]
[3] . نساء/59.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است