در
کتابخانه
بازدید : 231188تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Expand امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Expand بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Collapse امامت در قرآن امامت در قرآن
Expand امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
رمزی كه برای این كار هست، هم از اشاره ی خود آیه ی قرآن استفاده می شود و هم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 914
در روایات ائمه ی ما به همین مطلب اشاره شده است و آن این است كه در میان تمام دستورات اسلامی هیچ دستوری نبوده است مثل امامت امیر المؤمنین و خصوصیت خاندان پیغمبر كه اینهمه كم شانس اجرا داشته باشد، به این معنا كه به دلیل تعصّباتی كه در عمق روح مردم عرب وجود داشت، آمادگی بسیار كمی برای این مطلب به چشم می خورد. با اینكه به پیغمبر اكرم راجع به امیر المؤمنین دستور می رسید، حضرت همیشه این بیم و نگرانی را داشت كه اگر بگوید، منافقینی كه قرآن پیوسته از آنها نام می برد می گویند ببینید! - به اصطلاح معروف- دارد برای خانواده ی خودش نان می پزد.

در صورتی كه رسم و شیوه ی پیغمبر (ص) در زندگی این بود كه در هیچ موردی برای خودش اختصاص قائل نمی شد و اخلاقش این بود و دستور اسلام هم همین بود كه فوق العاده اجتناب داشت از اینكه میان خودش و دیگران امتیاز قائل بشود و همین جهت عامل بسیار بزرگی بود برای موفقیت پیغمبر اكرم.

این مسأله [یعنی ابلاغ اینكه جانشین من علی (ع) است ] امر و دستور خدا بود اما پیغمبر (ص) می دانست كه اگر آن را بیان كند عده ای ضعیف الایمان كه همیشه بوده اند خواهند گفت ببینید! دارد برای خودش امتیاز درست می كند. در آیه ی «اَلْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ» دیدیم كه قبلش این بود: «اَلْیَوْمَ یَئِسَ اَلَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ دِینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنِ» می گوید دیگر كافران امیدی به این دین ندارند یعنی آنها دیگر از اینكه از آن راهی كه بر علیه اسلام مبارزه می كردند بتوانند بر این دین پیروز شوند مأیوسند، فهمیدند كه دیگر كارشان پیش نمی رود «فَلا تَخْشَوْهُمْ» دیگر از ناحیه ی كافران نگرانی نداشته باشید «وَ اِخْشَوْنِ» ولی از من بیم داشته باشید، كه عرض كردم مقصود این است كه بیم داشته باشید زیرا اگر در داخلتان خراب بشوید، به حكم سنتی كه من دارم كه هر قومی چنانچه [در جهت فساد] تغییر كند من هم نعمت خویش را از آنها سلب می كنم، [نعمت اسلام را از شما سلب می نمایم. ] در اینجا «وَ اِخْشَوْنِ» كنایه است از اینكه از خودتان بترسید، از من بترسید از باب اینكه از خودتان بترسید، یعنی بیم از داخل است، دیگر از خارج بیمی نیست. از طرفی هم می دانیم كه این آیه در سوره ی مائده است و سوره ی مائده آخرین سوره ای است كه بر پیغمبر نازل شده یعنی این آیه در همان دو سه ماه آخر عمر پیغمبر در وقتی كه اسلام قدرتش بسط یافته بود نازل گردیده است.

در آیه ای كه قبلا عرض كردم نیز همین مطلب را كه از داخله ی مسلمین بیم هست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 915
ولی از خارج بیم نیست می بینیم. می گوید:

یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ اَلنّاسِ» .

اصلا ما غیر از این آیه، دیگر آیه ای در قرآن نداریم كه بخواهد پیغمبر را [به انجام كاری ] تشویق كند. مثل این است كه شما می خواهید كسی را به كاری تشویق كنید، او یك قدم جلو می گذارد و یك قدم عقب، بیم دارد. در این آیه پیغمبر را دعوت می كند كه ابلاغ كن، از یك طرف تهدیدش می كند و از طرف دیگر تشویق می نماید یعنی تسلّی اش می دهد. تهدیدش می كند كه اگر این موضوع ابلاغ نشود تمام رسالت تو بیهوده است، و تسلّی اش می دهد كه نترس! خدا تو را از این مردم نگهداری می كند (وَ اَللّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ اَلنّاسِ) . در آیه ی «اَلْیَوْمَ یَئِسَ اَلَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ دِینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ» فرمود دیگر از كافران نترسید. مسلّما پیغمبر (ص) در درجه ی اول نباید از كافران بترسد ولی آیه ی «یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ. . . » نشان می دهد كه پیغمبر نگرانی دارد. پس این نگرانی از داخل مسلمین است. حالا من كار ندارم كه آنهایی كه از داخل مسلمین [پذیرای این موضوع یعنی جانشینی علی (ع) نبودند] كافر باطنی بودند یا نبودند، بالأخره این موضوع به گونه ای بود كه آمادگی آن را نداشتند و حاضر به پذیرش آن نبودند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است