در
کتابخانه
بازدید : 231189تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Collapse امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Expand بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Expand امامت در قرآن امامت در قرآن
Expand امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نتیجه ی این حرفی كه اهل تسنن گفته اند این شد كه عملا نارساییهایی در احكام اسلام مشاهده كردند. مسأله ای پیش می آمد، می دیدند در قرآن حكم این مسأله بیان نشده است. به سنت (آن مقدار نقلهایی كه دارند) مراجعه می كردند، می دیدند هیچ حكمی درباره ی آن وجود ندارد. بی حكم حكم هم كه نمی تواند باشد، چه كار باید كرد؟ گفتند «قیاس» . قیاس یعنی ما بر اساس مشابهت میان مواردی كه درباره ی آنها حكمی در قرآن یا سنت موجود است و مسأله مورد نظر، حكم كنیم بگوییم در فلان جا اینطور گفته، اینجا هم كه بی شباهت به آنجا نیست، همان حكم را دارد. شاید در آنجا كه پیغمبر (ص) فلان دستور را داده به این مناط و علت و فلسفه بوده، این فلسفه در اینجا هم وجود دارد، پس اینجا هم آنطور می گوییم. بر اساس «شاید» است. بعلاوه آنجا كه سنت نارسا بود، یكی و دو تا نبود. دنیای اسلام مخصوصا در زمان عباسیان توسعه پیدا كرد و كشورهای مختلف فتح شد و احتیاجات، مرتب مسأله می آفرید. نگاه می كردند به كتاب و سنت، می دیدند حكم این مسائل وجود ندارد. مرتب قیاس می كردند. دو فرقه شدند، یك فرقه منكر قیاس شدند نظیر احمد بن حنبل و مالك ابن انس (كه می گویند در تمام عمرش فقط در دو مسأله قیاس كرد) ، فرقه ی دیگر جلوس قیاس را باز گذاشتند رفت تا آسمان هفتم، مثل ابو حنیفه. ابو حنیفه می گفت این سنتهایی كه از پیغمبر رسیده اصلا قابل اعتماد نیست كه واقعا پیغمبر گفته باشد. می گویند گفته است فقط پانزده حدیث بر من ثابت است كه پیغمبر فرموده، بقیه ثابت نیست. در بقیه قیاس می كرد. شافعی موضعی بینابین داشت، در بعضی موارد به احادیث اعتماد می كرد و در بعضی دیگر قیاس می نمود. یك فقه شلم شوربای عجیبی به وجود آمد.

می گویند ابو حنیفه چون اصلا ایرانی بود و ذهن ایرانیها بیشتر به مسائل عقلی توجه دارد و نیز در عراق سكونت داشت و از اهل حدیث كه مركزشان مدینه بود دور
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 864
بود، خیلی قیّاس بود، می نشست و با خیال خودش قیاس درست می كرد. حتی اهل تسنن هم نوشته اند كه روزی رفت به سلمانی، ریشش جو گندمی بود و هنوز موی سفیدش زیاد نبود. به سلمانی گفت این موهای سفید را بكن. می خواست از ریشه در بیاورد كه اصلا در نیاید. سلمانی گفت اتفاقا خاصیت موی سفید این است كه اگر بكنی بیشتر در می آید. گفت پس موهای سیاه را بكن. این، قیاس است. قیاس گرفت:

اگر این درست باشد كه چنانچه موی سفید را بكنی بیشتر در می آید، پس موهای سیاه را بكن كه بیشتر در بیایند. در صورتی كه اگر چنین قاعده ای باشد، فقط در موی سفید است و دیگر در موی سیاه جاری نیست. در فقه هم همین طور عمل می كرد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است