در
کتابخانه
بازدید : 231142تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand معانی و مراتب امامت معانی و مراتب امامت
Expand امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص)
Collapse بررسی كلامی مسأله ی امامت بررسی كلامی مسأله ی امامت
Expand آیه ی «الیوم یئس   » و مسأله ی امامت آیه ی «الیوم یئس » و مسأله ی امامت
Expand امامت در قرآن امامت در قرآن
Expand امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام) امامت از دیدگاه ائمّه اطهار (علیهم السّلام)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اینجا مسأله ی عصمت پیش می آید. وقتی كه شیعه امام [1]را در چنین مقامی تلقی می كند كه حافظ و نگهبان شریعت و مرجع مردم برای شناساندن اسلام است، همان طور كه برای پیغمبر (ص) عصمت قائل است، برای او هم عصمت قائل است.

در مورد عصمت پیغمبر هیچ كس شبهه نمی كند و امر بسیار واضحی هم هست. اگر برای ما قطعی شود كه سخنی را پیغمبر اكرم فرموده، در صحت آن شك نمی كنیم و می گوییم پس درست است. هیچ وقتی نمی گوییم پیغمبر در اینجا اشتباه كرده است.

كسی كه خدا او را برای هدایت مردم فرستاده در حالی كه مردم به هدایت الهی نیاز داشته اند، نمی تواند انسانی جایز الخطا یا جایز المعصیة باشد. دو گونه خطاست: یكی اینكه عالما عامدا معصیت كند مثلا خدا به پیغمبر دستور بدهد كه چنین بگو، بعد پیغمبر ببیند مصلحت و منفعت خودش طور دیگری اقتضاء می كند و آن سخن را به گونه ای دیگر برای مردم بگوید. واضح است كه این بر ضد نبوت است. اگر امامت را به این شكل تعریف كنیم كه امری است متمم نبوت از نظر بیان دین، یعنی به آن دلیل وجودش لازم است كه وظیفه ی پیغمبر را در بیان احكام انجام دهد، به همان دلیل كه پیغمبر باید معصوم از اشتباه و گناه باشد، امام نیز باید چنین باشد. اگر كسی بگوید لازم نیست امام معصوم باشد و چنانچه اشتباهی كرد كس دیگری به او تذكر می دهد، می گوییم ما نقل كلام به آن كس دیگر می كنیم، باز او نگهبان دیگری می خواهد،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 875
بالأخره شخصی باید باشد كه [به دلیل دارا بودن عصمت ] بتواند واقعا حافظ شرع باشد. علاوه بر این اگر امام خطاكار و گنهكار باشد، وظیفه ی دیگران است كه او را به راه راست بیاورند و حال آنكه وظیفه ی دیگران این است كه مطیع امر او باشند. این دو با همدیگر جور در نمی آیند.


[1] . بیشتر به جنبه ی دینی او نظر دارند. قبلا گفتم اینكه در عصر ما مسأله ی امامت را فورا مساوی با مسأله ی حكومت كه جنبه ی دنیایی قضیّه است می گیرند، صحیح نیست. در مسأله ی امامت بیشتر جنبه ی دینی آن مطرح است. اصلا بین مسأله ی امامت و مسأله ی حكومت به یك اعتبار نوعی عموم و خصوص من وجه است. امامت یك مسأله است و حكومت كه از شئون امامت است، مسأله ی دیگری است. در زمان غیبت، ما درباره ی حكومت صحبت می كنیم ولی درباره ی امامت صحبت نمی كنیم. نباید امامت را مساوی با حكومت دانست. امامت به تعبیر علما ریاست در دین و دنیاست و چون ریاست در دین است قهرا ریاست در دنیا هم هست، مثل خود پیغمبر كه چون رئیس دینی بود، به تبع رئیس دنیایی هم بود. اگر در زمانی فرضا امام وجود نداشته باشد یا امام غیبت داشته باشد و ریاست دینی به آن معنا در كار نباشد، آن وقت مسأله ی ریاست دنیایی پیش می آید كه تكلیف آن چیست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است