در
کتابخانه
بازدید : 680065تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
مقدمه
Expand مقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاءمقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاء
Expand مقاله هشتم ضرورت و امكان مقاله هشتم ضرورت و امكان
Collapse مقاله ی نهم علّت و معلول مقاله ی نهم علّت و معلول
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آزمایشی كه اعتقاد به لزوم علت فاعلی را به وجود می آورد در مواردی است كه طبیعت كار خود را از راه فعل و انفعال و با تعبیر امروزی به طریق عمل و عكس العمل (كنش و واكنش) انجام می دهد و البته نتیجه ی آزمایش را به غیر مورد خودش سرایت نمی توان داد.

تجزیه نشده و همه به صورت یك قانون بیان شده، ولی ما قبلا ثابت كردیم كه هر چند این سه قانون متلازم هستند ولی نمی توان آنها را یكی شمرد. عذری كه این دانشمند و دیگران در اینجا دارند این است كه این قانون را تجربی می دانند و در تجربه نمی توان این سه قانون را از یكدیگر مجزا تصور نمود. این تفكیك و تجزیه فقط با طرز تفكر فلسفی میسر است.

عجب این است كه این دانشمند و گروه زیاد دیگری به موضوع «اختیار» چسبیده و «اختیار» و «علیت» را منافی یكدیگر پنداشته اند و آنگاه احساس وجدانی انسان را راجع به اختیار و آزادی خود، دلیلی از ضمیر بر نفی قانون علیت به حساب آورده اند و حال آنكه اندك تأمل كافی است كه بفهمیم آزادی و اختیار ما كه امری وجدانی است و ضمیر ما به آن گواهی می دهد این است كه در طبیعت یك راه معین و خط مشی معین برای ما تعیین نشده و میدان عملی به ما داده شده كه می توانیم هر راهی را كه بخواهیم انتخاب كنیم و انتخاب یكی از آن راهها به اراده و اعمال قدرت ما واگذار شده؛ یعنی ما آزادیم كه اگر میل داشته باشیم و اراده كنیم بكنیم و اگر نخواهیم و اراده نكنیم نكنیم؛ یعنی اراده ی ماست كه خط مشی ما را متعین می كند. معنای اختیار این نیست كه اراده ی ما آزاد است كه خود به خود و بدون علت پیدا شود و همچنین این نیست كه ما آزاد و مختاریم كه اراده كنیم یا اراده نكنیم، و خلاصه ما نسبت به فعل خارجی آزادیم نه نسبت به مقدمات نفسانی آن فعل، و آنچه كه ضمیر انسان گواهی می دهد بیش از این نیست. ما در مقاله ی 8 نكات لازم را راجع به «جبر و اختیار» بیان كردیم و مخصوصاً این نكته را برای اولین بار بیان كردیم كه آزادی اراده و نفی ضرورت علّی و معلولی كه این دانشمندان و متكلمین اسلامی برای اثبات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 690
ما موارد زیادی داریم كه ماده یا موضوع اثر، اثر را به نحو لزوم، پیوسته همراه خود دارد بی اینكه نیازی به علت فاعلی داشته باشد چنانكه مثلاً نور، حركتی معادل سیصد هزار كیلومتر در ثانیه (تقریباً) دارد و این حركتی است كه معلول موضوع خودش بوده و فاعل موجد نمی خواهد، ساده تر بگوییم، حركتی است كه

«اختیار» به آن چسبیده اند بیشتر منافی با اختیار و آزادی انسان در عمل خویش است.

خلاصه ی نظریه ی ما راجع به «قانون علیت» از این قرار است:

(1). قانون علیت و جمیع قوانین منشعبه از آن كه در این مقاله بیان شد قوانینی است واقعی و نفس الامری، و مستقل از ذهن و ادراكات ماست.

(2). ادراك ذهنی تصوری ما از علیت و معلولیت، ناشی از احساس خارجی نیست، بلكه از مطالعه ی درونی جوهر نفس و حالات نفسانی ناشی شده به تفصیلی كه در مقاله ی 5 گذشت.

(3). ادراك ذهنی تصدیقی ما راجع به قانون علیت و معلولیت (مناط احتیاج به علت) و متفرعات وی ناشی از حكم عقل است و مستقل از تجربه می باشد به تفصیلی كه در همین مقاله گذشت.

(4). قانون علیت از شؤون «واقعیت مطلق» است و اختصاصی به ماده و روابط مادی ندارد.

(5). قانون علیت و منشعبات وی قوانین فلسفی هستند و تحقیق در آنها از حوزه ی علوم جزئی خارج است.

(6). قانون علیت و منشعبات وی ناچار باید به عنوان «اصل موضوع» در علوم جزئی مورد استفاده قرار بگیرد و این علوم از این قوانین نمی توانند به كلی بی نیاز باشند.

(7). علم به علت تامّه موجب علم به معلول است و از این رو از وجود علت می توان به وجود معلول پی برد.

(8). حوادث این جهان «ضرورت وقتی» دارند یعنی وقوع هر حادثه ای فقط در لحظه ی معین قابل واقع شدن است و پس و پیش ندارد.

(9). شرایط و اوضاع زمانی، علت تامّه ی اوضاع بعدی نیست، بلكه زمینه ی اوضاع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 691
متحرك می خواهد نه محرك. و همچنین در اصل ماده، حركت دائمی اثبات شده كه پیوسته به واسطه ی آن در جنب و جوش است بی اینكه دلیلی به ثبوت فاعل محرك كه موجد حركت بوده باشد داشته باشیم، بلكه همین ماده ی قابله كه متحرك است كافی است 1.

بعدی است و در عین حال- به ادلّه ای كه بعداً خواهد آمد- اطلاع كامل از این زمینه موجب پیش بینی قطعی است.

10. تقدیر و اراده ی مافوق الطبیعی در عرض علل طبیعی (نه در طول) معنا ندارد.

11. انسان در افعال خویش مختار و آزاد است و این آزادی و اختیار با «ضرورت علّی و معلولی» منافی نیست.

(1). موضوع تقسیم علت به علل اربعه- فاعلی، غائی، مادی، صوری- از تقسیمات ارسطویی است. اگر فاعل را «انسان» فرض كنیم و آن سلسله افعال انسان را در نظر بگیریم كه از نوع تصرف در ماده ی خارجی است (نه افعال نفسانی از قبیل تصور و تصدیق و شوق و اراده و غیره) این تقسیم ارسطویی بسیار واضح است: تصرفاتی كه انسان در ماده ی خارجی می كند قائم به چهار ركن است: فاعل، غایت، ماده، صورت.

«فاعل» خود انسان است كه علت وجود دهنده ی فعل است. «غایت» یا «علت غائی» همان چیزی است كه انسان فعل را به خاطر رسیدن به او انجام می دهد و البته غایت از آن جهت علت شمرده می شود كه مكمل و متمم علت فاعلی است زیرا تصور غایت است كه اراده ی انسان را بر می انگیزد و انسان را كه در حد فاعل بالقوه است به حد فاعل بالفعل می رساند. پس علت غائی مندرج در علت فاعلی و علت فاعلی مندرج در علت غائی است. «صورت» همان فعلیت و حالتی است كه انسان به ماده ی خارجی می دهد و آن همان است كه معلول واقعی علت فاعلی است. «ماده» عبارت است از آن چیزی كه صورت را قبول می كند و فعلیت را می پذیرد. در مثال پیراهن كه قبلا در متن بیان شد این چهار علت جمع است. همان طوری كه در متن بیان شده علت اینكه به ماده و صورت «علت» گفته می شود این است كه حقیقت هر شئ مادی در خارج، مركّب است از مجموع ماده و صورت و این مجموع، در تحقق خود محتاج به ایندو می باشد و قبلا گفتیم كه معمولاً در مفهوم «علت» توسعه داده می شود و به مطلق دو چیزی كه یكی از آنها در واقعیت خود محتاج به دیگری است «علت و معلول» گفته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 692
بلكه دانشمندان مادی تكوّن بدوی و پیدایش نخستین جهان را معلول برخورد حركتهای سرزده ی گروه اتم می دانند كه در فضا سرگرم شناوری بوده و به واسطه ی تصادم، همدیگر را نگاه داشته و كراتی به وجود آورده و با تركیبات گوناگون، خواص و آثاری راه انداخته اند در حالی كه برای پیدایش این صورتها به جز ماده، علتی در كار نبوده. و اما مواردی كه علت فاعلی و مادی هر دو وجود دارند (موارد عمل و عكس العمل) در آنها نیز به حسب حقیقت، چون هر دو- یعنی فاعل و منفعل - دارای اثر هستند، مانند پدر و مادر، هر دو علت مادی می باشند اگر چه فرقی در راه

می شود و از این رو هر یك از ماده و صورت، علت مجموع مركّب به شمار می روند و به آنها «علت مادی» و «علت صوری» اطلاق می شود. و علت اینكه به غایت «علت» اطلاق می شود همان است كه گفتیم كه علت غائی متمم و مكمل علت فاعلی است. و اما اگر در مفهوم علیت توسعه ندهیم و علت را به همان معنای «وجود دهنده» و «واقعیت دهنده» بگیریم تنها چیزی كه شایسته است به او علت گفته شود همانا «فاعل» است، و معلول این علت هم همان چیزی است كه ما آن را «صورت» خواندیم.

همان طوری كه قبلا تذكر دادیم اگر فاعل را «انسان» فرض كنیم و فعل را «تصرفات انسان در ماده ی خارجی» فرض كنیم هم تصور و هم تصدیق این اركان چهار گانه بسیار واضح است و هیچیك از این اركان چهارگانه را نمی توان عین دیگری گرفت، ولی اگر فرض را تغییر دهیم مثل اینكه فاعل را انسان یا چیزی شبیه به انسان فرض نكنیم بلكه فاعل را طبیعت بی جان فرض كنیم البته وجود علت غائی قابل تشكیك خواهد بود (به تفصیلی كه بعد خواهد آمد) و یا اینكه فعل را از قبیل تصرف در ماده فرض نكنیم مثل آنكه خود ماده را فعل بدانیم و یا آنكه موضوع سخن خود را «مبدعات» قرار دهیم البته وجود علت مادی معنا ندارد.

در اینجا یك سؤال یا تشكیك اساسی هست و آن این است كه آیا در مواردی كه فعل قائم به ماده و به اصطلاح تصرف در ماده است اساساً لازم است كه علت فاعلی غیر از علت مادی باشد؟ و بنابراین آیا لازم است كه برای حركات و تغییرات و تبدیلاتی كه دائماً در ماده واقع می شود فاعلی غیر از خود ماده كه مادی است بشناسیم یا آنكه مانعی ندارد كه علت فاعلی عین علت مادی بوده باشد؟ اینكه می گوییم «علت فاعلی عین علت مادی بوده باشد» یا به این معنی است كه تنها علت مادی كافی است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 693
جذب و انجذاب دارند؛ و هم می توان گفت كه انقسام علت به علت فاعلی و مادی در این موارد به مجرد اتفاق بوده و مانند حصول توارث و قابلیت بقا خود به خود به وجود آمده است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است