در
کتابخانه
بازدید : 680017تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
مقدمه
Expand مقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاءمقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاء
Expand مقاله هشتم ضرورت و امكان مقاله هشتم ضرورت و امكان
Collapse مقاله ی نهم علّت و معلول مقاله ی نهم علّت و معلول
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ما هر یك از كارهای خود را برای آرمان و غایتی كه در نظرمان مشخص هست انجام می دهیم و از طرفی از روی قریحه ی مسامحه كه در زندگی داریم پیوسته «غالب» را به جای «دائم» و «كلّی» می گذاریم و از طرف دیگر البته برای رسیدن به هر مقصدی به حسب «غالب» راهی ویژه وجود دارد و آن همان كار و فعالیتی است كه انسان را به آرمان و غرضی كه در پایانش مشخص بوده و قرار گرفته می رساند. مثلاً برای رسیدن به آب در زمین خشك، كندن چاه لازم است و برای رسیدن به سرمنزل، پیمودن راه می خواهد و برای بردن سود، باید داد و ستد نمود و. . .

پایان هر یك از این راهها غایت و آرمان خود آن می باشد: غایت كندن چاه، رسیدن به آب و غایت پیمودن راه، رسیدن به سر منزل مقصود و غایت داد و ستد، بردن سود می باشد، همه ی اینها به حسب غلبه ی وقوع.

اكنون اگر كسی چاهی كند و به گنجی رسید و یا به سنگی مصادف شد كه رنج او را بیهوده ساخت و یا كسی در یك معامله ی كوچكی به جای هزار ریال سود صد هزار ریال سود برد و یا همه ی ثروت خود را به زیان گذاشت و همچنین. . . در این گونه موارد غایتی پیش آمده كه غایت فعل و معلول كار نبوده و چون برای هر حادثه علتی اثبات می نماییم طبعا در همین جا نیز علتی مجهول الهویّه اثبات می كنیم (بخت خوش و بخت بد یا بخت سیاه و بخت سفید) .

و از این روی كسی را كه در تلاش عادی خود یا بی كوچك ترین تلاش با غایتها و پیشامدهای شیرینی روبرو می شود «خوشبخت» می نامیم و كسی را كه پی در پی با حوادث تلخ و ناگواری روبرو می شود «بدبخت» می شماریم.

و در آثار گذشتگان از برای این موجود خرافی، اندام مخصوص و در خصوص

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 718
وی افسانه های بسیاری یافت می شود و هنوز هم كه هنوز است بخت در پیشامدها و كارهای روزانه ی بشر دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم بسیار دارد.

ولی وقتی كه باریك بینی كرده و به محاسبه ی علل این گونه حوادث پردازیم به اشتباه خود پی برده خواهیم فهمید كه علت پیدایش این موضوع خرافی این بوده كه ما «دائم» را به جای «غالب» گذاشته ایم. كندن چاه پنجاه متری پیوسته انسان را به آب نمی رساند (كه در نتیجه اگر به آب نرسید بدبختی و اگر به گنج رسید خوشبختی بوده باشد) بلكه گاهی به آب می رساند كه در پنجاه متری سطح زمین آب موجود بوده باشد، چیزی كه هست كندن چاه پنجاه متری همیشه انسان را به همان چیزی كه در پنجاه متری سطح واقع است می رساند، اگر آب است آب و اگر گنج است گنج و اگر سنگ است سنگ، و این دائمی است.

و البته موقعی كه كندن چاه به گنج هدایت كرده از این جهت بوده كه در پنجاه متری سطح زمین گنج وجود داشته و با برداشتن خاك كه روی آن را پوشانیده بود گنج پوشیده پیدا شده و این علل و شرایط جز این، نتیجه نداشته است.

در همه ی موارد بخت سفید و بخت سیاه نمی توانیم حادثه ای را پیدا كنیم كه اثر مستقیم علل و شرایطی كه در محل واقعه تراكم نموده اند نباشد، و غایتی نمی توانیم بیابیم كه ارتباط ذاتی با اسباب و قوای حاضره و فعّاله پیدا نكند.

مسائلی كه در این مقاله اثبات گردیده به شرح زیر است:

(1). هر حادثه ی زمانی نیازمند به علت می باشد و با تعبیر عمومی تر هر ممكن محتاج به علت است.

(2). چنانكه وجود علت، علت وجود معلول است عدم علت نیز علت عدم معلول است.

(3). وجود معلول با علت خود رابطه ای دارد كه با هیچ چیز غیر او ندارد.

(4). علتی كه نسبتش با دو چیز متساوی بوده باشد نمی تواند یكی از آندو را تخصیص به وجود دهد و همچنین یكی از آندو نیز نمی تواند با چنین علتی به وجود اختصاص یابد.

(5). اختیار به معنای «ایجاد گزافی» تحقق ندارد.

(6). علت دو قسم است: علت تامّه و علت ناقصه.

(7). احتیاج معلول به علت از جهت امكان اوست نه از جهت حدوث و سابقه ی عدم.

(8). علیت و معلولیت دوری محال است.

(9). وجود علت تامّه از وجود معلول خود قوی تر است.

10. علت بر معلول خود متقدم است و معلول از آن متأخر.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 719
11. استقلال و تمامیت وجودی معلول همان استقلال و تمامیت وجودی علت است.

12. سلسله ی علت تامّه ی معلولی نمی تواند تا لانهایت برود.

13. دو علت مستقلّه یك معلول را نمی شود ایجاد كند چنانكه یك علت دو معلول مستقل را.

14. علت به چهار قسم منقسم می شود: علت فاعلی، علت غائی، علت مادی، علت صوری.

15. هیچ معلولی بی علت فاعلی نخواهد بود.

16. هر معلول مادی علت مادی می خواهد.

17. ماده ی دیگری بسیط تر از ماده ی جسمانی باید اثبات كرد.

18. هر معلول مادی علت صوری می خواهد.

19. هیچ معلولی بی علت غائی نخواهد بود.

20. اتفاق و بخت وجود ندارد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 721
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است