واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است، یعنی امكان ندارد
كه موجودی قابلیت خاصی پیدا كند و از طرف ذات واجب افاضه ی فیض نشود، پس
ممكن نیست كه بشری آماده ی تلقی وحی بشود و از طرف واجب الوجود به او وحی
نشود.
علیهذا بسیار عامیانه است كه كسی بگوید: غرض از ارسال رسل هدایت مردم
است، وقتی كه از طرف یكی از خدایان بعثت صورت گرفت دیگران لزومی نمی بینند
كه دخالت كنند، واجب كفایی است و با پیشقدمی یك فرد وظیفه از سایر خدایان
ساقط می شود!
بدیهی است كه در این برهان به قول پیامبران استناد نشده است یعنی نمی گوییم
چون پیامبران می گویند خدا یكی است ما هم تعبدا می گوییم خدا یكی است، بلكه
می گوییم نبوّتها به عنوان پدیده های خاص كه نشانه هایی از ماوراء الطبیعی بودن
دارند از ماوراء افق طبیعت تحریك و برانگیخته شده اند و همه تحت تأثیر یك عامل
ماوراء الطبیعی هستند و اگر عامل دیگری هم در كار می بود آثاری از او ظهور می كرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1027