علل مفیضه و موجده ی خود دارند و هر نقصان و حدّ و اندازه ای كه دارند از ناحیه ی شرایط
قابلی است. پس قدر و اندازه از شرایط قابلی پدید می آید. و از طرفی قبلاً گفتیم كه
شرایط قابلی و مادی، بعضی جانشین بعضی دیگر می گردند. پس آنچه تغییر می پذیرد
قدر اشیاء است نه قضای آنها كه حتمی و لا یتخلّف است.
در روایت آمده است كه:
«علی (ع) در سایه ی دیوار كجی نشسته بود و چون آن را مشرف به خرابی دید از آنجا
حركت كرد و در زیر سایه ی دیگری نشست. شخصی به آن حضرت عرض كرد: «تفرّ
من قضاء اللّه» آیا از قضای الهی فرار می كنی؟ فرمود: «افرّ من قضاء اللّه الی قدر اللّه» یعنی
از قضای الهی به قدر الهی فرار می كنم. »
[1]
این روایت به همین مطلب دلالت می كند.
اما مسأله ی انتساب یا عدم انتساب شرور به ذات باری تعالی در گذشته درباره اش
در سه فصل بحث كرده ایم:
یكی اینكه شر امر عدمی است. دیگر اینكه این اعدام كه «شرور» نامیده
می شوند از لوازم ضروری و لا ینفكّ جهان طبیعت اند. سوم فوائد و آثار شرور.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1073
آنچه در اینجا بحث شده در دو جهت است: یكی عدمی بودن شرور و اینكه چون
عدمی می باشند و به جنبه های قدری اشیاء مربوط می شوند پس منتسب به ذات باری
تعالی نمی باشند. دیگر اینكه عالم طبیعت از این اعدام و شرور منفك نیست. و ما در
گذشته درباره ی هر دو جهت بحث كرده ایم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1074
[1] توحید صدوق، چاپ سنگی، ص 337.