ندارد و مثل اینكه پیش خود گمان می كنند كه كسانی كه روح و امور روحی را مجرد
می دانند از این مطالب آگاهی نداشته و اگر آگاهی پیدا كنند داعی برای عقیده به
تجرد روح نخواهند داشت.
مثلاً دكتر ارانی در جزوه ی بشر از نظر مادی می گوید:
«موقع فكر كردن، تغییرات مادی در سطح دماغ بیشتر می شود، خون متوجه دماغ
می گردد، مغز بیشتر غذا می گیرد و بیشتر مواد فسفری پس می دهد به طوری كه در
ادرار شخص فكر كننده مقدار این ماده بیشتر می شود. موقع خواب كه مغز كار زیاد
انجام نمی دهد كمتر غذا می گیرد. این خود دلیلی بر مادی بودن آثار فكری است. »
سایر استدلالهای مادیین نیز از همین قبیل است یعنی همه خارج از موضوع
است، بلكه بعضی از آنان كار را بالاتر كشانیده و می گویند چون در ضمن تشریح بدن،
روح را نیافته اند پس روح وجود ندارد.
فلیسین شاله (
felicien challaye ) در قسمت متافیزیك از یكی از علمای علم
«وظائف الاعضاء» موسوم به «بروسه» كه عقاید مادی داشته نقل می كند كه گفته
است:
«من به وجود روح معتقد نخواهم شد مگر آنكه آن را در زیر چاقوی تشریح خود
كشف كنم. »
حقیقت این است كه از مطالعه ی كتب مادیین این مطلب به خوبی روشن می شود
كه آنان از عقاید فلاسفه ی الهی و روحی و از تصوری كه این دانشمندان در باب خدا و
روح یا سایر مسائل دارند اطلاع درستی ندارند و اطلاعاتشان منحصر است به آنچه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 120