از نحوه ی وجود شئ متدرّج الوجود» . به عبارت دیگر: «حركت تدرّج وجود است» . این
تعریف فقط روی اصل اصالة الوجود است و بنابر اصالت ماهیت چنین تعریفی ممكن
نیست و حقیقت این است كه حركت جز با اصالة الوجود قابل تفسیر و توجیه و تعریف
نیست.
درباره ی حركت تعریفات زیادی شده است (رجوع شود به طبیعیات
الشفاء چاپ
قدیم تهران صفحه 35 و به جلد اول اسفار چاپ قدیم ص 215) . بهترین و جامع ترین
تعریفات همین تعریف است. صدرالمتألّهین خود در فصل مربوط به تعریفات حركت
از این تعریف یاد نكرده است ولی از ضمن كلماتش در بیان ماهیت حركت این تعریف
كاملا به دست می آید.
. تغییرات و انتقالاتی كه برای اشیاء این عالم رخ می دهد منحصر به تغییرات و
انتقالات مكانی نیست. تغییرات كیفی و كمّی و وضعی و جوهری نیز وجود دارد مانند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 768
بالا رفتن سطح حرارت (تغییر كیفی) و ازدیاد حجم (تغییر كمّی) و حركت یك جسم به
دور خود (حركت وضعی) و انتقال یك جسم از نوعی به نوع دیگر (تغییر جوهری) . هر چه در تغییر مكانی گفته شد در این تغییرات نیز جاری است. همان طوری كه
تغییرات مكانی جز از طریق حركت و وجود ممتدّ سیلانی ممكن نیست سایر تغییرات
نیز چنین است.
در اینجا دو مطلب است: یكی اینكه آیا واقعاً آنچه آن را «تغییر كیفی یا كمّی یا
جوهری» می نامیم واقعاً در ناحیه ی كیفیت یا كمیت یا جوهر اشیاء پدید آمده است؟ یا
همه ی تغییرات كیفی و كمّی و جوهری از دریچه ی علم چیزی جز تغییر مكانی نیست؟ دیگر اینكه فرضا این تغییرات را نوعی دیگر دانستیم آیا از مقوله ی حركت است یا خیر؟
آنچه در این مقاله اثبات شده مطلب دوم است اما مطلب اول طبق اصول علمی
جدید اثباتش خالی از اشكال نیست. طبق فلسفه ی «مكانیسم» همه ی تغییرات به حسب
اصل و ریشه مكانیكی است.
ما بعداً درباره ی خصوص تغییرات جوهری بحث خواهیم كرد و خواهیم گفت كه
جهان را تنها از دریچه ی مكانیك نمی توان توجیه كرد، تغییرات و تحولاتی كه در جهان
رخ می دهد قسمتی از آنها تحولات جوهری است. اینكه متن به صورت تردید
می گوید: «اگر در جهان ماده یك سلسله صورتهای جوهری باشد كه روزی معدوم بوده
و روزی موجود می شوند. . . » اشاره به فلسفه ی مكانیكی است كه منكر تحولات جوهری
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 769