در
کتابخانه
بازدید : 680253تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Collapse اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
مقدمه
Collapse مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات
Expand مقاله ی ششم ادراكات اعتباری مقاله ی ششم ادراكات اعتباری
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می توان در بیان گذشته مناقشه نموده و گفت این بیان به دو نظریه مبتنی است كه بطلان هر دو به ثبوت رسیده و آن دو نظریه عبارت است از:

شكل و رنگ با هم و توأم و غیر مجزا از یكدیگر برایش حاصل می شود؛ بعد از آنكه ذهن قوی شد و قدرت تجزیه پیدا كرد كمّیت را از كیفیت و هر یك از كیفیات را جدا از دیگری تصور می كند- و در برخی از موارد ابتدا به درك بسائط نائل می شود سپس با قوه ی تركیب، از آنها تصور جدیدی می سازد؛ مثل اینكه از یك طرف تصور «حد» یا «نهایت» برای ذهن حاصل می شود (و البته تصور نهایت نیز به نوبه ی خود تصوری است مركب كه از تركیب چندین تصور بسیط حاصل شده است) و از طرف دیگر تصور «عدم» ، و از نسبت دادن «عدم» به «نهایت» تصور «لایتناهی» برای ذهن حاصل می شود، و یا اینكه از یك طرف تصور «وجود» و از طرف دیگر تصور «ضرورت و وجوب» برای ذهن حاصل می شود سپس از تركیب این دو تصور، تصور جدیدی (واجب الوجود) برای ذهن دست می دهد. تمام فرضیه های علمی و فلسفی از این قبیل است؛ ذهن پس از آنكه این نوع تصورات را تولید كرد در صدد تحقیق علمی و فلسفی برمی آید و از راههای منطقی صحت یا بطلان این فرضهای ذهنی را اثبات می كند.

(1). مطابق نظریه ی «عقلیون» مفاهیم یك نوع كثرتی از راه ذاتی بودن (فطری بودن) و عرضی بودن دارند و یك نوع كثرتی از راه بساطت و تركب دارند و مفاهیم بسیط یا از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 310
1. وجود انواع متباینه در خارج.

(2). ثبوت ماهیات ثابته ی آنها.

روشن تر بگوییم این طریقه مبنی بر این است كه خواصی كه از راه حس نائل می شویم مهیات متباینه بوده باشند، مثلاً واقعیت صدا غیر از واقعیت نور بوده و به همین قیاس خواص اجسام با یكدیگر تباین نوعی داشته باشند و همچنین اجسام نیز با اختلافات جوهری، متنوّع بوده و هر یك از آنها نوعی به حسب واقعیت جدا از دیگری و دارای خواص جداگانه باشد.

راه یكی از حواس وارد ذهن شده اند و یا آنكه ذهن فطرتاً واجد آنها بوده؛ و مطابق نظریه ی «حسیون» كثرت مفاهیم فقط از لحاظ بساطت و تركب است و تمام مفاهیم بسیطه از راه یكی از حواس خارجی یا داخلی مستقیماً وارد ذهن شده اند.

هابز از فلاسفه ی حسی قرن هفدهم (1588- 1679) می گوید:

«استدلال و فكر درست یعنی جمع كردن معلومات با هم یا جدا كردن آنها از یكدیگر، به عبارت دیگر فلسفه یعنی تجزیه و تركیب، و تجزیه و تركیب تنها به اجسام تعلق می گیرد و غیر از جسم هر چه هست موضوع فلسفه و علم واقع نمی شود. »
هیوم فیلسوف حسی قرن هجدهم (1711- 1776) پس از آنكه ادراكات را منحصر می كند به آنچه از راه یكی از حواس پیدا شده باشد، می گوید:

«این است تار و پود بافته ی افكار ما؛ و عقل ما جز تركیب كردن و مرتبط ساختن این اجزاء و مبادی كار دیگری نمی كند. »
ولی مطابق آنچه در این مقاله تحقیق شد مفاهیم یك نوع كثرتی دارند از لحاظ بساطت و تركب، و یك نوع كثرتی دارند از لحاظ حقیقت و اعتبار، و از آنچه تاكنون گفته شد معلوم شد كه نظریه ی عقلیون مبتنی بر فطری بودن پاره ای از معقولات، قابل قبول نیست و طبق نظریه ی حسیون نیز بسیاری از مفاهیم بسیط از قبیل تصور وجود و عدم و وحدت و كثرت بلكه علیت و معلولیت كه بالضروره ذهن از هر یك از اینها تصور روشن و صریح و صحیحی دارد قابل توجیه نیست و تنها راه صحیح توجیه همان است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 311
ولی امروز علم این نظریه ی كهنه ی متافیزیكی را از میان برده و بطلانش را روشن نموده و اثبات می كند كه واقعیت خارج بجز ماده ی یكنواخت چیز دیگری نیست و انواع مختلفه ی عناصر و مركبات زنده تركیبات گوناگونی هستند كه ماده ی یكنواخت به خود گرفته و آثار گوناگون می دهند و همگی این خواص به «انرژی» قابل تحلیل می باشند و اخیراً به ثبوت رسیده كه ماده و انرژی به همدیگر قابل تبدل بوده و در حقیقت همان حركت هستند و از این روی «انواع مختلفه ی1بالذات» مفهومی

كه در این مقاله تحقیق شد.

همان طوری كه از ضمن مطالب گذشته معلوم شد مفاهیم یك كثرت دیگری نیز از راه كلیت و جزئیت دارند زیرا هر چند «كلّی» و «مصداق» در خارج عین یكدیگرند و هر مفهوم كلی (مثل انسان) در خارج عین هر یك از افراد خودش است و به حسب تعدد آنها در خارج متعدد است ولی به حسب ذهن تصور «كلی» مغایر است با تصور هر یك از افراد و از لحاظ خواص و عوارض ذهنی نیز تصور مفهوم كلی مغایر است با تصور هر یك از افراد بالخصوص.

در قرون وسطی عده ای از دانشمندان اروپا منكر تصورات كلی بوده اند و معتقد بوده اند كه ذهن هیچ نوع تصوری از «كلّی» ندارد و تمام الفاظی كه گمان می رود برای معانی كلیه وضع شده اند از قبیل لفظ حیوان و انسان و درخت و غیره، واجد هیچ معنایی نیستند. این جماعت را از همین لحاظ كه این الفاظ را لفظ خالی و اسم بدون مسمّی می دانستند «اسمیّون» می خواندند. از روان شناسان جدید نیز عده ای منكر تصورات كلی شده اند و آنها همان كسانی هستند كه تمام اعمال ذهنی را از حكم و تعقل و قیاس و استدلال جز همان احساسهای ابتدائی كه فی الجمله تغییر شكل یافته اند نمی دانند. هیوم و استوارت میل این عقیده را دارند. اگر در محل مناسبی فرصتی به دست آمد، درباره ی این نظریه مفصلاً به گفتگو خواهیم پرداخت.

(1). تاكنون چند جهت از جهاتی كه منشأ تكثر ادراكات می شوند بیان شد ولی هیچیك از آنها مربوط به كثرتی كه از ناحیه ی تكثر و اختلافات خود معلومات و اعیان خارجیه ناشی می شود نبود. توضیح اینكه همان طوری كه ما از لحاظ كلّیت و جزئیّت و از لحاظ بساطت و تركّب و از لحاظ حقیقت و اعتبار، در میان ادراكات خود اختلاف و تكثر مشاهده می كنیم یك نوع تكثر و اختلاف دیگری نیز كه وابسته به اختلاف و تكثر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 312
نخواهد داشت و نظر به همین نكته، انواع مختلفه مانند انسان و اسب و زمین و هوا از اختلافات ذاتی حاكی نبوده و تنها اختلافات خواص تركیبات را نشان خواهند داد كه آنها نیز بالاخره به یك اصل برمی گردند.

واقعیتهای عینی خارجی است در میان ادراكات و تصورات خود مشاهده می كنیم؛ مثلاً ما تصوری از آب و تصوری از هوا و تصوری از انسان و تصوری از سفیدی و تصوری از شكل و تصوری از مقدار و تصورات زیاد دیگری از غیر اینها داریم و برای ما مفهوم آب غیر از مفهوم هوا و هر یك از ایندو غیر از مفهوم انسان و هر یك از این سه غیر از مفهوم سفیدی و هر یك از این چهار غیر از مفهوم شكل است و همچنین. . . و هرگز نمی توانیم بپذیریم كه این تصورات عین یكدیگرند، و بالضروره می دانیم كه با هم اختلاف دارند. این اختلافات از ناحیه ی اختلافاتی كه در خود واقعیتهای خارجی هست ناشی شده یعنی چون واقعیتهای آب و هوا و انسان و سفیدی و شكل و مقدار با یكدیگر اختلاف دارند تصورات ما درباره ی آنها مختلف شده است. پس یك نوع تكثر ادراكی دیگر از لحاظ تكثر معلومات و واقعیتهای عینی داریم.

این نوع از تكثر از لحاظ دخالت در توسعه و افزایش تصورات، عمده ترین تكثرات است ولی از آنجایی كه این نوع از تكثر بر خلاف سایر اقسام آن كه قبلاً بیان شد اولاً و بالذات مربوط به واقعیتهای خارجی است و بالتبع مربوط به ادراكات و تصورات است از موضوع بحث این مقاله خارج است و همچنانكه در مقدمه ی این مقاله گفتیم موضوع بحث این مقاله آن تكثرهایی است كه بالذات مربوط به خود ادراكات است و آن كثرتها آنهاست كه عامل اصلی آنها فعالیت خود ذهن است از قبیل كثرتهایی كه از راه حقیقت و اعتبار یا از راه بساطت و تركب یا از راه كلیت و جزئیت پیدا می شود و اما آن كثرتی كه از ناحیه ی معلومات خارجیه است از جنبه ی انفعالی ذهن سرچشمه می گیرد و بالذات مربوط به ادراكات نیست و لهذا از موضوع این مقاله خارج است.

این نوع از تكثر را می توان «تكثر ماهوی» و یا «تكثر ذاتی» نامید زیرا این تكثر به عقیده ی بعضی از فلاسفه نماینده ی اختلافات ماهوی و ذاتی اعیان خارجیه است.

بیانات گذشته مربوط به انقسام ادراكات به ادراكات حقیقی و ادراكات اعتباری، متكی به قبول نظریه ی اختلافات ماهوی و ذاتی اعیان خارجیه است زیرا ادراكات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 313
گذشته از این چون همین تركیبات تا آخرین ریشه ی خود (ماده و انرژی) در حركت و تحول اند بنابراین هیچ مهیتی و ذاتی در دو لحظه در یك حال باقی نخواهد ماند خواه در خارج و خواه در ذهن (زیرا ذهن نیز خاصه ی مادی مغز است) پس اتكاء

حقیقی همانهاست كه مستقیماً صورت یك پدیده ی خارجی است از قبیل صورت ذهنی انسان و اسب و سنگ و درخت كه در نظر این مقاله ماهیات مختلف و متنوعی هستند.

آشنایان به منطق و فلسفه می دانند كه بسیاری از مسائل در منطق و در فلسفه مبتنی بر مسأله ی تكثر ماهوی تصورات و اختلافات ذاتی اعیان خارجیه است و از این مسأله سرچشمه می گیرد و بسیاری از مسائل دیگر پایه و اساس این مسأله به شمار می رود.

مثلاً مبحث معروف مقولات ده گانه یا پنجگانه یا دوگانه (به حسب اختلاف نظری كه بین دانشمندان بوده) در منطق و فلسفه كه ماهیات را به نحو مخصوصی دسته بندی می كرد و جهات مشترك آنها را از جهات اختصاصی تمیز می داد مبتنی بر این مسأله است (بر خلاف مقولات دوازده گانه ی كانت كه امور انتزاعی و اعتباری را به میان آورده) و همچنین مبحث معروف «تعریفات جنسی و فصلی» در منطق از این مسأله سرچشمه می گیرد و مبحث معروف «صور نوعیّه» در فلسفه از پایه ها و ریشه های این مسأله به شمار می رود.

علی ایّ حال نظریه ی متن راجع به ادراكات حقیقی متكی به این است كه ما پاره ای از صور ذهنیه ی خود را «ماهیات» بدانیم از قبیل صورت ذهنی انسان و اسب و درخت و غیره و آن ماهیات را با یكدیگر مختلف بالذات و نماینده ی انواع خارجیه ی متباین بالذات بدانیم.

ولی روی اصول علمی جدید می توان مطلب بالا را از دو راه مورد مناقشه قرار داد، یكی از راه انكار اختلافات ذاتی انواع خارجیه یعنی انكار این جهت كه انسان و سنگ و درخت و مس و آهن هر یك دارای ذات و ماهیت جداگانه هستند و ذاتاً با یكدیگر اختلاف دارند و یكی از راه انكار یكسان ماندن ماهیات اشیاء یعنی انكار اینكه هر چیز دارای هر ماهیتی كه هست برای همیشه همان ماهیت را دارا خواهد بود.

توضیح اینكه: اما نظریه ی تباین ذاتی انواع كه مطلب بالا متكی به آن است این است كه ما اشیاء و واقعیتهای خارجی را دسته بندی كنیم و هر دسته ای را دارای ذات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 314
علمی به مهیات بیهوده و بی ثمر بوده و دستگاه مهیت گیری به منزله ی این است كه انسان به یك نقطه از دریای پهناور با چین موج نشانی بگذارد، و از اینجاست كه دانشمند آشنا با علوم طبیعی و سبك تحقیقات جدید چیزی را كه می شنود از مهیت وی جویا نمی شود بلكه از اثر و خاصه اش می پرسد، نمی گوید «چه می باشد؟ » می گوید «چه می كند؟ » .

و مهیتی مغایر با ذات و مهیت سایر دسته ها بشناسیم و به عبارت دیگر مبتنی بر این است كه معتقد شویم كه اشیاء در قالبهای مخصوصی ریخته شده اند و هر قالبی ذاتاً غیر از قالب دیگر است و هر یك از آن قالبها را به عنوان ذات و مهیت آن اشیاء بشناسیم. ولی تحقیقات مقرون به مشاهده و آزمایش جدید ثابت كرده كه اشیاء در قالبهای مخصوص و جداگانه ریخته نشده اند و اساساً واقعیتهای خارجی اختلافات ذاتی با یكدیگر ندارند. تحقیقات جدید ثابت كرده كه آنچه در خارج واقعیت دارد فقط یك واقعیت است كه تركیبات گوناگون به خود می گیرد و اختلافات اشیاء مربوط به اختلاف تركیبات اجزاء همان واقعیت وحدانی است، چیزی كه هست ما از هر یك از آن تركیبات یك تصور خاص داریم و ابتدائاً قبل از آنكه تحقیقات علمی كافی بكنیم می پنداریم كه هر یك از واقعیتهای متصوّره ی ما ذاتا مباین و مخالف آن دیگری است. مثلاً ما ابتدائاً سنگ و درخت و انسان و هزارها چیز دیگر می بینیم و می پنداریم هر یك از اینها ذاتاً مباین با دیگری است ولی پس از تحقیق و آزمایش به این نتیجه می رسیم كه تمام این اشیاء بیشمار، از یك عده عناصر معدود كه با نسبتهای مختلف با یكدیگر ارتباط پیدا كرده اند تركیب یافته اند یعنی می فهمیم كه اختلافات این مركبات، ذاتی نیست. سپس عناصر را بررسی می كنیم. در بررسی عناصر نیز ابتدا می پنداریم كه هر یك از آنها ذاتاً مباین دیگری است ولی تحقیق و آزمایشهای دقیق تر علمی بر ما روشن می كند كه عناصر نیز به نوبه ی خود از اتمها تشكیل یافته اند و اختلاف وضع و ساختمان داخلی اتمها عناصر را از یكدیگر متمایز ساخته است یعنی می فهمیم كه اختلافات عناصر نیز ذاتی نیست. سپس گامی جلوتر می رویم و اتمها را مورد مطالعه قرار می دهیم، می بینیم آنها نیز از ذرات كوچكتری ساخته شده اند یعنی اختلافات آنها نیز ذاتی نیست و مربوط به اختلاف وضع و عدد و حركت ذرات تشكیل دهنده ی آنهاست. سپس گامی دیگر پیش می رویم می بینیم خود آن ذرات تشكیل دهنده ی اتمها نیز دارای ماهیتهای جداگانه و غیر قابل تغییر و تبدیل نیستند زیرا گاهی در وضع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 315
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است