صاحبان این نظریه ادراكات را فعالیت مستقیم نفس (جوهر غیر مادی) می دانند
و اعمال عصبی را تنها مقدمه ی به وجود آمدن این ادراكات می دانند. مطابق این نظریه
نسبت ادراكات به نفس نسبت فعل است به فاعل، و به اصطلاح فلسفی، این ادراكات
قیام صدوری دارند به نفس نه قیام حلولی و عین این صور ادراكی در صقع نفس باقی
است و تذكر (یاد آوری) عبارت است از مورد توجه قرار دادن همان صور اولیه.
مطابق این نظریه عین صورتهای ادراكی اولی حفظ و نگاهداری می شود و
بعدها مورد یادآوری و بازشناسی قرار می گیرد.