نیروی مدبّر حیاتی، هم به انسان وحدت واقعی بخشیده است و هم روابط اجزاء
انسان را تنظیم می كند و همه ی نیروهای موجود را تحت تسخیر و تسلط خود درآورده
است.
شخصی در نقطه ای از جهان نیكی می كند و در نقطه ی دیگر از جهان پاداش
می گیرد، در دجله نیكی می كند و در بیابان پاداش می گیرد، و بر عكس به شخص معیّنی
بدی می كند و به شخص دیگری مكافات پس می دهد. تكرار و وضع خاص این
جریانات طوری نیست كه قابل حمل بر تصادف باشد.
اكنون چه بگوییم؟ بگوییم جهان به صورت ماشینی منظم ساخته شده است و
مكانیسم آن طوری است كه بدون اراده عكس العمل های مناسبی نشان می دهد؟ و یا
یك سلسله موجودات صاحب اراده هستند كه علیرغم جریان طبیعی جهان مأموریت
دارند این گونه حوادث را به وجود بیاورند؟ و یا اراده ی ذات باری مستقیماً این حوادث
را خلق می كند بدون آنكه با مكانیسم جهان ارتباط داشته باشد.
در محل خود مبرهن است كه رابطه ی اجزاء جهان را تنها از راه «مكانیسم» نمی توان
توجیه كرد و مصنوع خداوند را به مصنوع بشر نمی توان قیاس گرفت همچنانكه
دخالت اراده های موجودات نامرئی را به صورت خارج از نظام عالم نمی توان
پذیرفت؛ و همچنین در محل خود ثابت است كه دخالت مستقیم اراده ی ذات باری بدون
وساطت شئ دیگر نیز نامعقول است.
علیهذا اگر انتظام و هماهنگی هدفی اجزاء جهان را- لا اقل به مقیاس زمین و
سیّاراتی كه ما می شناسیم- بپذیریم چاره ای جز پذیرفتن وحدت طبیعی جهان
نداریم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1001