در
کتابخانه
بازدید : 680373تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مادیین در زمینه ی بحث گذشته سخنان بی پایه ی بسیاری گفته اند و ما در مقاله های گذشته به همه ی آنها پاسخ داده ایم.

و اگر سخنان ایشان تحلیل شود روشن خواهد شد كه همه ی اشكالات آنها ناشی از سوء فهم است. اشكال كنندگان بالاخره در فهم یكی از مقدمات برهان لنگ می باشند:

(1). مانند كسانی كه ارتباط اجزاء جهان را فراموش نموده گفته اند:

«جهان در حقیقت مجموعه ای است از متفرّقات كه هر یك از آنها علتی مادی داشته و دارد و این سلسله های متفرقه پهلوی هم قرار گرفته و تا لانهایت پیش می روند. »
اشكال كننده فراموش كرده كه جهان یك واحد است و چنانكه گذشت حادث و نیازمند به علت می باشد.

(2). و مانند كسانی كه ارتباط اجزاء جهان را حفظ كرده اند ولی از اینكه این ارتباط سرانجام مستلزم به وجود آمدن یك واحد واقعی خواهد بود غفلت ورزیده گفته اند:

«نیازی كه هر پدیده ای به علت پیدا می كند با پدیده ی دیگر تأمین می شود. نیاز تخم مرغ با مرغ رفع می شود و نیاز مرغ با تخم مرغ و همچنین. . . دیگر نیازی به علتی بیرون از جهان نیست. » اینان این نكته را نرسیده اند- و یا نخواسته اند برسند- كه: جهان با رابطه ی وجودی خود یك واحد نیازمندی را تشكیل می دهد و این نیاز با چیزی بیرون از جهان باید رفع شود.

(3). و مانند كسانی كه به نظریه ی حركت عمومی (عرضی یا جوهری) پی نبرده اند و نظریه ی فلسفی لزوم مرجّح را (ممكن در وجود خود مرجّح می خواهد) نیز درست تعقل نكرده گفته اند:

«ماده ی جهان، قدیم است و در وجود خود نیازمند به علت نمی باشد و صور و تركیبات ماده و خواص آنها نیز مستند به ماده می باشد نه به علت دیگری. »
اینان از نتایج نظریه ی حركت عمومی بی خبرند. هر ماده ای كه زاییده ی تراكم شماره ی زیادی انرژی می باشد (بنا به حركت عمومی فیزیكی) هرگز نمی تواند قدیم بوده باشد، و همچنین اگر ماده مساوی حركت بوده باشد هرگز نام «ثبات» و «دوام»

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1003
را نمی تواند به خود گیرد.

و گذشته از این، ماده ای كه تنها امكان تركیبات و صور و خواص را دارد و بس، با مجرد جواز و امكان، فعلیت آنها را نمی تواند واجد شود، مانند پنبه ای كه قابلیت رخت شدن دارد، به مجرد این قابلیت رخت نمی شود و نمی شود پنبه را پوشید، بلكه دستهای دیگری نیز مانند كارخانه ی ریسندگی و بافندگی و خیاطی باید به میان بیاید.

(4). و مانند كسانی كه به واسطه ی تمیز ندادن میان فعل و قبول (كنش و پذیرش) به انكار علت فاعلی و قناعت به علت مادی گرفتار شده و در اینجا گفته اند:

«درست است كه جهان علت می خواهد ولی علت وی همان ماده ای می باشد كه با تجزیه و تركیب خود با شرایط گوناگون پدیده های رنگارنگ می آفریند. »
اینان چنانكه در مقاله ی 9 بیان شد میان «تأثیر» و «تأثر» فرق نگذاشته اند در حالی كه تأثیر، معنی «از موجودی خود دادن» و تأثر، معنی «از موجودی دیگران گرفتن» دارد و به عبارت دیگر در مورد تأثیر، لازم است مؤثر اثر را واجد باشد، و در مورد تأثر متأثر باید فاقد اثر باشد؛ و البته «فقدان» نمی تواند «وجدان» شود و به همین جهت ماده كه حامل امكان و قابلیت شئ است نمی تواند فعلیت همان شئ را كه ندارد به خود بدهد.

درست است كه فعلیتهایی كه در ماده به وجود می آیند با تجزیه و تركیب و پیدایش شرایط مناسبه به وجود می آیند، ولی باید دید كه آیا تنها امكان تجزیه و تركیب در ماده می تواند فعلیت تجزیه و تركیب را به وجود آورد؟ و آیا امكان شرایط همان فعلیت شرایط می باشد؟ و آیا فعلیت تجزیه و تركیب و پیدایش شرایط كه همه از سنخ حركت می باشند، محرك- كه یك نوع علت فاعلی است- نمی خواهد با اینكه حركت بی محرك نمی شود؟ آری اینان اول در ماده حركت دائمی اثبات كرده و می گویند: «انبوه بیشماری از اجزاء در فضا به همدیگر برخورد نموده و جهانی تشكیل می دهند» و پس از آنكه این كار را با «اتفاق» ساختند می گویند «اتفاقی نیست و علت- یعنی علت مادی- ثابت است» و هر جا علتی فاعلی روشن می بینند نام «شرط» به وی داده و آهسته رد می شوند در صورتی كه ما می دانیم واقعیت اشیاء با نامگذاری تغییر نمی پذیرد و بحث فلسفی هم تئوری خالی را كه هیچ اثبات نشود برنمی دارد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1004
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است