در
کتابخانه
بازدید : 680519تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Collapse مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
احساس، اثری است كه به دنبال تأثیری كه از شئ خارجی بر سلسله ی عصبی وارد می شود تولید می گردد. یعنی سلسله ی عصبی انسان و حیوان در اثر یك سلسله تكامل تدریجی دارای این خاصیت شده است كه به دنبال تأثیری كه از خارج بر آن وارد می شود عكس العمل مادی خاصی ایجاد كند. این تولید عكس العمل همان احساس است.

طبق اصول دیالكتیك هیچ چیز در طبیعت دارای تأثیر جامد (یكنواخت) نیست؛ هر چیزی بنا به وضعیت و موقعیت خاص، تأثیر مخصوص دارد و چون اشیاء دائماً تغییر وضع و موقعیت می دهند قهراً دارای تأثیرات مختلف خواهند بود.

این تغییر وضع و موقعیت، هم در اشیاء خارجی و هم در سلسله ی عصبی و مغز حكمفرماست یعنی هم شئ خارجی (محسوس) كه تأثیر اوّلی را بر اعصاب وارد می كند و هم سلسله ی عصبی و مغز (حاسّه) كه بر روی تأثیر اولی تأثیر دیگری وارد كرده احساس تولید می كند وضع و موقعیتشان تغییر می كند و در نتیجه تأثیرشان نیز تغییر خواهد كرد. پس هم «حس كننده» و هم «محسوس» همواره بنا به اختلاف وضع و موقعیت دارای تأثیر مختلف خواهند بود.

و چون «حقیقت» عبارت است از تأثیری كه حاسه (سلسله ی عصبی) به دنبال تأثیری كه از محسوس می گیرد تولید كند پس هیچیك از احساسهای ما در مواردی كه گفته می شود «حس خطا كرده است» خطا نیست زیرا در همه ی آن موارد در تحت شرایط مادی معین، خاصیت مخصوص شئ خارجی كه بر اعصاب تأثیر وارد كرده و خاصیت مخصوص سلسله ی عصبی غیر از آنكه بوده نمی توانست بوده باشد.

و از اینجا علت اختلاف ادراكات اشخاص نسبت به یكدیگر نیز روشن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 205
خطای مطلق نیز نداریم، بلكه وجود صواب و خطا نسبی است و از این نظر ادراك هر حاسه هر گونه انجام بگیرد با ملاحظه ی شرایط حاضره ی زمانی و مكانی صحیح و صواب خواهد بود یعنی محسوس موجود در حاسه ی ما همان است كه آن است اگر چه

می شود، زیرا اولاً ممكن است تشكیلات ساختمانی اعصاب یك نفر با یك نفر دیگر فرق كند و در نتیجه همیشه مختلف درك كنند و همچنین ممكن است اعصاب یك نفر در یك لحظه عارضه ی مخصوص و وضع خاصی داشته باشد كه این عارضه برای دیگری موجود نباشد و بنا به تعریف فوق كه گفتیم «حقیقت عبارت است از آنچه در اثر مقابله و مواجهه با خارج حاصل شود» پس هر كسی در هر حالت هر چه احساس می كند برای شخص او در آن حالت خاص حقیقت است، پس حقیقت همیشه نسبی است و خطای حواس معنی ندارد.

دكتر ارانی در جزوه ی ماتریالیسم صفحه ی 38 می گوید:

«ماخ ( Mach ) می گوید یك مداد در هوا مستقیم به نظر می آید و در آب شكسته دیده می شود. این تقصیر علم نیست بلكه نقص در تجربه است. البته واضح است كه صحبت قصور و تقصیر در اینجا بی مورد است. یك مداد در شرایط مخصوص تأثیر معین دارد و در تحت شرایط دیگر باید هم تأثیر دیگر داشته باشد. تجربه باعث نمی شود كه (چنانكه ماخ می گوید) ما یكی از حالات را «حقیقت» و دیگری را «اشتباه» بدانیم بلكه به كمك تجربه است كه علت این اختلاف و حقیقی بودن هر دو حال را می توان نشان داد. »
این بود تقریر مادیین جدید در باب حقیقت نسبی و توجیه خطای حواس.

واضح است كه با این بیان نمی توان خطای حواس را توجیه نمود و گفت اصلاً خطایی نیست و همواره هر چه انسان احساس می كند، به هر نحو كه باشد، حقیقت است؛ زیرا دانشمندان مادی اگر فقط می خواهند اصطلاح را عوض كنند و حقیقت را طور دیگری (هر چیزی كه در اثر مقابله و مواجهه ی حس با خارج پیدا شود) غیر از معنای معروف بین دانشمندان (ادراك مطابق با واقع) تعریف كنند البته بحثی نیست ولی اصل اشكال (عدم مطابقت صورت حسی با خارج) به جای خود باقی است.

و اما اگر منظور این دانشمندان این باشد كه بخواهند بگویند «همه ی احساسهایی كه در اثر مقابله و مواجهه با خارج پیدا می شود یك نوع مطابقت با واقع و نفس الامر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 206
همان ادراك با فرض تغییر شرایط زمان و مكان خطا بوده و در فرض تازه، ادراك و فكر دیگری صواب خواهد بود؛ و همچنین در مورد واحد، حاسه ی ما هر چه با اجزای بیشتری از ماده و شرایط بیشتری از زمان و مكان مواجهه و مقابله كند ادراك

دارد» واضح است كه دروغ است زیرا در مثال بالا كه دكتر ارانی از ماخ در مورد مداد نقل می كند هر چند خاصیت مداد از لحاظ تأثیری كه بر چشم وارد می كند و كیفیت امواج نوری كه به چشم می فرستد در هوا و در آب فرق می كند، و هر چند این مطلب نیز صحیح است كه ما علت این اختلاف را به وسیله ی تجربه و قرائن علمی می فهمیم و اینكه ماخ می گوید «نقص در تجربه است» غلط است ولی نتیجه ی فلسفی هم كه دكتر ارانی و رفقایش از این دو مطلب صحیح علمی می گیرند و می گویند «هر دو تصویر مختلف مداد كه در حاسه ی ما پدیدار آمده است حقیقت است» نیز غلط است زیرا یقیناً خود مداد در واقع و نفس الامر یا مستقیم است یا منكسر، یا دارای قامت راست است یا شكسته، و در هر دو حالت (محیط هوا و محیط آب) قامت مداد تغییر نكرده، پس یكی از دو احساس ما از لحاظ واقع نمایی و نشان دادن قامت واقعی مداد خطاست. ما اگر بخواهیم به طور صحیح از جنبه ی فلسفی نتیجه گیری كنیم باید اینطور بگوییم: «به كمك تجربه و از روی قرائن علمی است كه علت این اختلاف و علت خطای باصره را در یكی از دو حال می فهمیم» .

علیهذا توجیه ماتریالیسم دیالكتیك در مورد خطای حواس قابل قبول نیست.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است