در
کتابخانه
بازدید : 679959تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Collapse مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
طرفداران ماتریالیسم دیالكتیك مسلك خود را مسلك جزم و یقین معرفی می كنند و از اینكه «شكاك» یا «سوفسطائی» خوانده شوند به شدت احتراز دارند، حتی آنكه آن رشته از قوانین علمی علوم طبیعی كه متكی به فرضیه هاست و گواهی جز انطباق با تجربیات محدود و موجود ندارد و قاطبه ی دانشمندان (حتی خود صاحبان فرضیه ها) آنها را با احتمال و یقین اضافی تلقی می كنند نه با جزم و یقین حقیقی، دانشمندان مادی جدید درباره ی آنها نیز ادعای جزم و یقین حقیقی می كنند و تغییر و تبدیل آن فرضیه ها را كه گواه قطعی بر حقیقی نبودن آنهاست از راه تغییر و تكامل حقیقت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 207
وی صحیح تر و صواب تر خواهد بود، پس «صواب» به معنی كثیر المطابقه و «خطا» به معنی كثیر المغایره می باشد؛ مثلاً ما جسم را از دور كوچكتر می بینیم و به حسب حقیقت نیز كوچك

توجیه می كنند. ولی این نكته را نباید از نظر دور داشت: میزان سوفسطائی یا شكاك بودن و نبودن هر شخص یا هر دسته ادعای خود آنها نیست، بلكه میزان نظریاتی است كه در باب ارزش معلومات اتخاذ می كنند و الاّ اغلب سوفسطائیان و شكاكان از اینكه «شكاك» یا «سوفسطائی» خوانده شوند احتراز دارند؛ مثلاً جرج بركلی با آنكه نظریاتش تماماً مبتنی بر عدم وجود دنیای خارج از ذهن و انكار بدیهیات است، از سوفسطائی بودن استیحاش دارد؛ كانت و بعضی دیگر با آنكه واقعاً شكاك هستند و دانشمندان مادی نیز آنها را شكاك قلمداد می كنند میل ندارند كه به آنها «شكاك» اطلاق شود.

از طرف دیگر مسلك شك یك شكل و صورت معین ندارد، همواره در طول تاریخ فلسفه با اشكال متنوع ظاهر شده و هر كسی از یك راه مخصوص در گرداب شك افتاده است. چنانكه می دانیم راهی كه مثلاً كانت پیش گرفت با راهی كه «رولاتیویست ها» یا راهی كه شكاكان قدیم پیرهونی پیش گرفتند جدا بود و در عین حال همه یك صف واحد را از لحاظ شكاك بودن تشكیل می دهند.

ماتریالیسم دیالكتیك نیز از راه مادی بودن فكر و ادراك و نسبی بودن حقایق و از راههای دیگری كه ذیلاً توضیح داده می شود در همان گرداب افتاده و دست و پا می زند.

مادیون روی نظریه ی مادی بودن فكر و آنكه «شناختن» و هر ادراكی ماوراء عمل اعصاب نیست طرز شناختن هر چیز را با نوع ساختمان اعصاب و مغز شخص شناسنده مربوط می دانند و می گویند چون نوع ساختمان اعصاب اشخاص با هم متفاوت است پس اقسام شناختنهای حقیقی نیز نسبت به اشخاص متفاوت خواهد بود.

دكتر ارانی در جزوه ی ماتریالیسم دیالكتیك صفحه ی 24 می گوید:

«نوع ساختمان سلسله ی عصبی به طرز مخصوصی در عمل شناختن مؤثر خواهد بود.

خود همین تأثیر، شناختن است. ما می دانیم اعصاب انسان و حیوانات دیگر به طرز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 208
است یعنی ماده با شرایط زمانی و مكانی حاضره، این صورت كوچك را در حاسه ی ما ایجاد كرده و از نزدیك به واسطه ی تغییر یافتن شرایط نامبرده بزرگتر دیده می شود اگر چه به حسب واقعیت، یك حجم واقعی [غیر] متحول دارد ولی هیچگاه با حجم واقعی

مختلف عمل می كند، بوی معیّن انسان را متنفر ولی حیوانی را جلب می كند، رنگ معین به نظر حیوان دیگر حال دیگر را دارد یا اینكه آهنگ معیّنی به گوش یك نفر خوش و به گوش دیگری نامطبوع است، درجه حرارت معیّن گاه به نظر گرم و گاه سرد جلوه می كند؛ خلاصه تأثیر ساختمان عصبی را در شناختن می دانیم ولی از اینجا نباید نتیجه بگیریم چون نوع عصب در شناختن مؤثر است پس عین حقیقت را نمی توان شناخت زیرا چنانكه ذكر كردیم مفهوم كلمه ی «شناختن» شامل همین تأثیر مخصوص هم هست. »
دكتر ارانی شناختن عین حقیقت و حقیقت مطلق را (حقیقتی كه از ناحیه ی اعصاب شكل مخصوصی پیدا نكند) پوچ و بی معنی می شمارد. در همان صفحه می گوید:

«چقدر بی مغز است اگر مكتبهای مخالف ما توقع دارند كه فكر و اشیاء در هم تأثیر نمایند یعنی عمل «شناختن» صورت خارجی پیدا كند بدون اینكه یك طرف تأثیر داشته باشد یعنی فكر در تأثیری كه از اشیاء گرفته است تصرف نكند. بالاخره همین تصرف، همان شناختن است و اگر یكی نباشد دیگری هم نخواهد بود. اینهایی كه عقب «عین حقیقت» و «حقیقت مطلق» و مفهومهای پوچ دیگر می باشند مثل این است كه می خواهند عمل شناختن مانند عمل هضمی صورت گیرد كه نه ماده ی غذایی وارد معده شود و نه معده بر روی مواد غذایی اثر كند. »
ایضا در همان جزوه صفحه ی 29 می گوید:

«مغز از همان زمان تولد دارای یك خاصیت اصلی است و آن، خاصیت فكر كردن است ولی این خاصیت اصلی وقتی می تواند كار كند كه ماده ی لازم را دریافت كند؛ مثل اینكه یك معده خاصیت هضم دارد ولی وقتی هضم می كند كه ماده ی غذایی در آن داخل شود؛ اگر به واسطه ی عناصر تأثر دیدن و شنیدن و غیره موضوعی پیدا كند فكر هم كار می كند. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 209
خود تحت ادراك نخواهد آمد زیرا همه ی اجزاء و شرایط غیر محدود و متحول مادی در وی دخیل اند و هیچگاه «همه ی جهان بعلاوه ی چشم» در چشم نخواهد گنجید.

و از این روی می توان احتمال داد كه حواس سایر جانوران زنده، در ادراك، با

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است