در
کتابخانه
بازدید : 680512تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Collapse اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
مقدمه
Expand مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات
Collapse مقاله ی ششم ادراكات اعتباری مقاله ی ششم ادراكات اعتباری
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پر روشن است كه قوای فعاله در ماده چنانكه خود مادی هستند فعالیت آنها نیز در ماده می باشد و یك قوه ی فعاله همینكه ماده ای را مناسب فعالیت خود یافت شروع به فعالیت كرده و اثر خود را به سوی متأثر خود روانه خواهد ساخت و انسان و هر جانور زنده در فعالیت خود از این حكم مستثنی نیستند.

ما در صحنه ی فعالیت خود با واقعیت خارج كار داریم، واقعیت خارج را می خواهیم؛ با كسی كه سخن می گوییم با شنونده ی خارجی رازگویی می نماییم، به سوی مقصدی كه روانه می شویم مقصد را می جوییم و اگر می خوریم یا می آشامیم

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 438
یا بر می خیزیم و اگر چشم باز می كنیم یا گوش فرا می گیریم یا می چشیم یا می بوییم یا دست می مالیم یا پای می گذاریم و اگر می خندیم یا می گرییم و اگر شاد می باشیم یا اندوهگین می شویم و اگر دوست می گیریم یا دشمن می داریم و اگر و اگر. . . در همه ی این مراحل سر و كار ما با خود خارج و واقعیت هستی است زیرا به حسب فطرت و غریزه رآلیست و واقع بین هستیم (چنانكه در مقاله 2 و 3 روشن گردید) .

پس ناچار به علم، اعتبار واقعیت داده ایم یعنی صورت ادراكی را همان واقعیت خارج می گیریم و آثار خارج را از آن علم و ادراك می شماریم.

و در میان حالات گوناگون ادراكی (علم، ظن، شك، و هم) تنها علم می تواند این خاصه را داشته باشد زیرا در حالات دیگر (غیر حال علم) چون ادراك دو جانبه بوده و متزلزل است نمی توان به یك جانب گراییده و مستقر شد. موجودی را كه وجودش مظنون یا مشكوك یا موهوم است نمی توان گفت موجود است ولی موجودی كه معلوم الوجود بوده و هیچ گونه تردیدی در وجودش نداریم موجود است (بی قید علم) اگر چه به حسب دقت معلوم الوجود است. ولی وقتی كه به اینجا می رسیم (موجودی كه پیش ماست به حسب دقت موجود نیست بلكه معلوم الوجود یعنی صورت علمی است نه خود موجود خارجی) باز می بینیم معلوم الوجود معلوم الوجود است نه معلوم معلوم الوجود و باز هر چه پیش برویم دست خود را به روی واقعیت خارج (یعنی روی علم به نام معلوم خارجی) خواهیم گذاشت نه روی علم به واقعیت خارج.

پس باید قضاوت كرد كه انسان و هر موجود زنده هیچگاه از اعتبار دادن به علم (مقابل مطلق تردید) مستغنی نیست و به حكم اضطرار غریزی به علم اعتبار خواهد داد؛ یعنی صورت علمی را همان واقعیت خارج خواهد گرفت ( «اعتبار واقعیت علم» به اصطلاح این مقاله، «حجیت قطع» به اصطلاح فن اصول) .

و از این روی ما نمی توانیم دخالت تازه ای اثباتاً و نفیاً در اعتبار علم بكنیم. ما هیچگاه نمی توانیم این اعتبار را از دست علم بگیریم زیرا هر گامی كه در این راه برمی داریم در خط علم راهپیمایی نموده ایم و هیچگاه نمی توانیم دوباره به علم اعتبار بدهیم زیرا خواه و ناخواه این اعتبار را در نخستین برخوردی كه با خارج نموده ایم به وی داده ایم و انسان نمی تواند در دایره ی زندگی خود به یك نقطه برسد (برای نمونه) كه از عمل به علم خالی بوده باشد.

مثلاً یك رئیس یا هر مافوق می تواند گزاف گویی كرده به زیر دست خود بگوید «از این پس در فرمانهای من آنچه را كه علم داری ترك گفته و موارد مشكوكه را انجام ده» ولی باز با این بازی به آرزوی خود (الغای اعتبار علم) نخواهد رسید زیرا زیر دست نامبرده اگر فرمانبرداری هم بكند تازه در همه ی موارد عمل به شك، به فرمان نخستین وی اطاعت علمی كرده و همه ی موارد شك را نیز با علم تشخیص داده.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 439
و مثلاً انسان در موارد محذورات احتمالی استنكاف كرده و وارد نمی شود (قاعده ی دفع ضرر محتمل) : آبی را كه راستی احتمال مسمومیت دارد نمی خورد، به جایی كه احتمال چاه می رود پای نمی گذارد، به ماده ای كه احتمال انفجار دارد دست نمی زند؛ ولی اینها مواردی است كه انسان در سر دو راه ایستاده: یكی مقطوع الامن و دیگری غیر مقطوع، و با غریزه ی عمل به علم، راه مقطوع الامن را انتخاب می نماید گذشته از اینكه احتمال محذور را نیز با علم تشخیص می دهد.

از بیان گذشته نتیجه گرفته می شود:

(1). یكی از اعتباریات «حجّیت علم» است.

(2). این اعتبار از اعتبارات عمومی است (قبل الاجتماع) .

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است