در
کتابخانه
بازدید : 680177تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قدمای فلاسفه گفته اند در حركت شش چیز لازم است: مبدأ و منتهی و مسافت و موضوع و فاعل و زمان.

چون گذشتگان حركت جوهری را تصور نمی كردند و تنها حركت را در كیفیت و كمیت و وضع و این (نسبت جسم به مكان) می پذیرفتند تطبیق این امور در مورد حركت، ساده و آسان بود. مثلاً اگر جسمی را از یك نقطه به نقطه ی دیگر حركت دهیم نقطه ی آغاز حركت «مبدأ» و نقطه ی فرجام «منتهی» و مكان حركت «مسافت» و خود جسم متحرك «موضوع» و ما كه محرك می باشیم «فاعل» و مدت حركت «زمان» حركت می باشد.

و همچنین روی نظریه ها و فرضیه های علمی در جایی كه حركت را بسیط و مفرد نگیریم به آسانی می توان شش چیز نامبرده را پیدا كرد. مثلاً طبق نظر فیزیكی گفته می شود كه:

(1). «ماده پیوسته و برای همیشه در حركت است» .

(2). «ماده در اثر تراكم انرژی كه خود حركت است پیدا می شود» .

چون جهان هیچگاه مجموعا در حال حركت ساده كه عقیم و نازا باشد نبوده و پیوسته ماده (تراكم انرژی) بهره از هستی داشته و نیز پیوسته جاذبه ی عمومی، حركت عمومی را به شكلهای گوناگون از سرعت و جهت انداخته، پس مبدأ هر شكل تازه از حركت مبدأ حركت و منتهای آن منتهای حركت و مكان وی مسافت حركت و ماده موضوع حركت (چنانكه در گذشته تذكر دادیم كه دانشمندان امروزه مجموعه ای از اعراض و حركات را «جوهر» و «موضوع» می نامند) و بعد زمانی نیز

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 839
زمان حركت و چنانكه در مقاله ی 9 گفته شد حركت كار است و هر كار، كننده ی كار لازم دارد و آن، علت فاعلی حركت است.

ولی در حركات بسیط كه به تنهایی گرفته شوند همه ی شش چیز گذشته را نمی شود توضیح داد. مثلاً اگر بگوییم جهان طبیعت كه همان حركت مكانی است و یا در تحول است و یا بگوییم نور در هر ثانیه تقریبا سیصد هزار كیلومتر مسافت می پیماید و نور همان انرژی است، تصور موضوع در این مثالها خالی از اشكال نیست و باید گفت مفهوم این دو مثال این است كه حركتی به نام «جهان» متحقق است، حركتی به شكل «سیصد هزار كیلومتر در ثانیه» موجود است.

و همچنین نظر به نظریه ی حركت جوهری كه توضیحش را دادیم تصور موضوع حركت یعنی متحرك به حركت جوهری خالی از اشكال نمی باشد.

پس باید قدری دقیق تر شده و حركت جوهری جهان طبیعت را كه مانند نهر آبی با امواج و چینهای اعراض و خواص خود پیوسته در جریان است به این نحو توضیح داد:

اول و دوم «مبدأ و منتهی» : چون جهان جوهری است سیال كه قطعاتی به نام «جواهر و اعراض آنها» در بر دارد می توان برای هر قطعه ی آن مبدأ و منتهایی فرض كرد. ولی اگر این حركت را یكپارچه و یك واحد بگیریم مبدأ آن «امكان محض بی فعلیت» خواهد بود و منتهای آن «فعلیت بی امكان» چنانكه در گذشته اشاره نمودیم.

سوم «مسافت» : البته مراد از مسافت در بحث حركت، مسافت زمینی و مانند آن كه قابل انطباق به بعدهای جسمانی (خط و سطح و حجم) بوده باشد نیست بلكه مراد یك واحدی است كه به واسطه ی انقسام خود افرادی از ناحیه ی حركت به دست می دهد مانند مسافت میان درجه ی صفر از حرارت تا درجه ی 100 در حركتی كه جسم در حرارت می كند و مانند نور از 1 شمع تا 100 شمع در حركت در روشنایی و مانند مسافت میان نقطه ی مبدأ و منتهای حركت در حركت مكانی. در هر حال آن، امری است كه اگر چه به حسب تصور ثابت است ولی به حسب خارج سیال و پیوسته در تغیر می باشد؛ و از اینجا روشن می شود كه مسافت حركت جوهری نیز خود «جوهر» می باشد.

چهارم «موضوع» و آن، چیزی است كه حركت صفت اوست و برای او ثابت می شود و چنانكه موضوع حركت در اعراض «جوهر» می باشد موضوع حركت در جوهر نیز «جوهر» است زیرا جوهر برای خودش ثابت است پس هم حركت می باشد و هم متحرك.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 840
پنجم «فاعل» : اثبات علت فاعلی در مقاله ی 9 گذشت و با تذكر بحثی كه در آنجا كردیم كه جهت پذیرش (قابلیت) هیچگاه عین جهت كنش (فاعلیت) نمی شود نظریه ی زیرین روشن می شود:

«هرگز محرّك عین متحرك نمی شود. »
ششم (زمان) : آن- چنانكه در بحث زمان گذشت- تابع و از لوازم حركت است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است