بیان مفصل اینكه مفاهیم ضرورت و امكان و امتناع از چه راهی وارد ذهن
می شوند و قوه ی مدركه به چه ترتیب و به چه كیفیت به آنها نائل می شود، و آیا آن طوری
كه برخی از حسیون پنداشته اند ورود این مفاهیم را به ذهن از راه یكی از حواس
می توان توجیه كرد یا نه، و همچنین بیان اینكه به چه دلیل باید این مفاهیم را جزء
مفاهیم عامه ی فلسفی و معقولات ثانیه شمرد و همچنین بیان اینكه آیا دلیلی هست كه
همه ی اذهان خواه ناخواه واجد این مفاهیم هستند یا نه، جزء مطالبی است كه با در نظر
گرفتن وضع این مقاله ما نمی توانیم به تفصیل وارد آنها بشویم ولی اندك توجهی كافی
است كه بفهمیم هیچیك از این مفاهیم سه گانه حسی نیستند و معقولند. بدیهی است
كه ضرورت و جبر و خلاف ناپذیری كه بر سراسر موجودات حاكم است یك پدیده ی
بالخصوصی در عرض سایر پدیده های جهان نیست كه قابل حس و لمس باشد و ما
هرگز جبر و ضرورت را ندیده یا نشنیده یا بو نكرده ایم و در عین حال تصور روشنی از
آنها داریم، پس عقل ما این حقایق را به طریق دیگر نائل شده. بعلاوه ما در مقاله ی 5 به
اثبات رسانیدیم كه علّیت و معلولیت قابل احساس نیست و همچنین ثابت كردیم كه
مفهوم وجود را ذهن از راه احساس نائل نشده، پس چگونه ممكن است كه ضرورت و
جبر را كه از شؤون علّیت و معلولیت است و از لحاظی از شؤون وجود است ما
احساس كرده باشیم؟ !
دانستن اینكه ضرورت و امكان و امتناع معقول است نه محسوس، از آن جهت
برای ما مفید است كه وقتی اقسام ضرورتها و امكانها را بیان می كنیم و توضیح
می دهیم كه غیر از جبر علّی و معلولی كه مادیین آن را می شناسند ضرورتها و جبرهای
دیگری نیز هست، اگر مورد اعتراض واقع شویم كه ما جز جبر علّی و معلولی را
احساس نمی كنیم در پاسخ خواهیم گفت كه ما حتی جبر علّی و معلولی را نیز احساس
نمی كنیم و همه ی این ضرورت و جبرها را با نوعی از تحلیل عقلی می یابیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 538