در
کتابخانه
بازدید : 680398تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Collapse مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Expand مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از بیانی كه در رابطه ی فلسفه با علوم گذشت دستگیر می شود كه:

(1). علوم از راه اثبات وجود موضوع به طور كلی نیازمند به فلسفه می باشند.

(2). نظر فلسفه با نظرهای سایر علوم از راه اطلاق 1و تقیید، عموم و خصوص مختلف می باشد؛ به این معنی كه بحث مادی اثبات وجود مادی و نفی وجود مادی می كند نه مطلق وجود، زیرا كاوش هر علم در اطراف موضوع بحث خویش خواهد بود پس در صورتی كه موضوع وی مادی بوده باشد نفی و اثبات وی از ماده تجاوز ننموده و حق تعرض به غیر ماده نفیاً و اثباتاً نخواهد داشت به خلاف فلسفه كه نظر وی اطلاق داشته و به یك موجود مخصوصی مقصور نیست.

است كه در علوم طبیعی هست و در فلسفه نیست، رجوع شود به مقدمه ی مقاله ی چهارم.

(1). در حاشیه 2 و 3 توضیح داده شد كه هر یك از علوم یك یا چند چیز را به عنوان «موضوع» زمینه ی كاوش و فعالیت خود قرار می دهد و به كشف خواص و آثار آن می پردازد، و اما موضوع و زمینه ی فعالیت فلسفه «وجود مطلق» است. بنابر این هر یك از علوم در یك محیط محدود سیر می نماید و نظریات وی از حدود موضوع خودش كه موجود خاصی است تجاوز نمی نماید و هر یك از علوم اگر فرضاً نظر بدهند «فلان چیز هست» یعنی در محیط كار من هست و اگر نظر بدهد «نیست» یعنی در محیط كار من نیست، و اما فلسفه كه دارای موضوع عامّی است و مطلق وجود را میدان عمل خویش قرار داده اگر نظر بدهد «نیست» یعنی اصلاً وجود ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 69
بنابر این ممكن است یكی از علوم چیزی را اثبات نماید و فلسفه به اثبات وی قناعت نورزد، یا به نفی نظری بدهد و فلسفه به نفی وی اعتنایی ننماید.

مثال 1: با آزمایشهای طبی، به دست آمده كه هنگام تفكر مثلاً كیفیت خاصی در ماده ی مغز حاصل می شود كه نام وی پیش دانشمند طبیعی «ادراك» است.

معنای سخن وی این است كه بحث و آزمایش در مورد ادراك، این پدیده ی مادی را می یابد؛ ولی آیا در مورد ادراك، موجود دیگری غیر مادی به همراه این پدیده ی مادی نیز هست یا نیست؟ آزمایش و بحث طبیعی ساكت است 1، اگر چنانچه موجود هم بوده باشد بحث طبیعی نمی تواند او را نشان بدهد، زیرا هر مقدمه نتیجه ای را می تواند بدهد كه از سنخ خودش باشد.

اساساً روی غرض فنی در «طبیعیّات» وجود و ماده به یك معنی است (ماده مساوی است با وجود) و نفی وجود مساوی با نفی ماده است.

ولی چون نظر فلسفه اوسع است به مجرد اینكه بحث طبیعی از چیزی نفی وجود كرد فلسفه به آن قناعت نكرده و به كاوش خود ادامه خواهد داد.

مثال 2: «ریاضی» می گوید دو طرف معادله ی جبری كه مشتمل به ارقام سلبی یا ایجابی می باشد ممكن است رقم ایجابی را از طرفی برداشته و تبدیل به رقم سلبی نموده و در طرف دیگر بگذاریم، و بالعكس؛ و این سخنی است برهانی و البته حق است.

و «فلسفه» این سخن را به معنای ثبوت نتایج مثبته می پذیرد نه به معنی تبدیل وجود به عدم یا به عكس آن. رویهمرفته مثل این علوم و فلسفه مثل یك خاركنی است كه تیشه ی خود را برداشته و برای كندن خار رهسپار كوه می شود، اگر كسی از كوه سرازیر شده به وی گوید: «مرو چیزی نیست» معنای سخن وی این است كه در كوه خاری نیست، زیرا در ظرف غرض خاركن «چیز» و «خار» یكی است (خار چیز) و البته معنای سخن وی این نیست كه كوه و سنگ و خاك و سبزه و هیچ موجودی نیست. و اگر این سخن به صیّادی كه سلاح به دست گرفته و متوجه كوه است گفته شود معنی «چیز» ، «شكار» خواهد بود زیرا پیش شكارچی «چیز» و «شكار» یكی است (چیز شكار) ، و همچنین. . .

ولی كسی كه هدف عمومی دارد، این سخن (چیزی نیست) برای وی معنی بسیار وسیعی می دهد به طوری كه ناچار است بگوید «دروغ است» .

از بیان گذشته نتیجه گرفته می شود كه:

1. رجوع شود به مقاله ی 3
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 70
با نظر مثبت یا منفی كه در علوم دیگر تهیه شده یك نظریه ی مثبت یا منفی فلسفی را نمی توان رد كرد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است