در
کتابخانه
بازدید : 679931تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Collapse مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
دكارت (1596- 1650م) و پیروانش- كه آنها را «كارتزین» [1]می گویند- به پیروی از ارسطو مكتب جزم را اختیار كردند ولی با این تفاوت كه ارسطو و پیروانش محسوسات و معقولات هر دو را معتبر و محصّل یقین می دانستند و در منطق ارسطو در باب «برهان» استعمال معقولات و محسوسات هر دو جایز شمرده شده است ولی دكارت تنها معقولات را محصّل یقین می داند اما محسوسات و تجربیات را تنها دارای ارزش عملی می داند.

دكارت بر خلاف ارسطو، در منطقی كه خودش در مقابل منطق ارسطو وضع كرده، تنها به معقولات اعتماد می كند و از تجربیات نامی نمی برد.

دكارت با آنكه به تجربه ی حسی اهمیت داد و خود تا اندازه ای اهل تجربه بود آن را فقط وسیله ی ارتباط انسان با خارج برای استفاده در زندگی مفید می دانسته نه برای كشف حقیقت. به نقل مرحوم فروغی می گوید:

«مفهوماتی كه از خارج به وسیله ی حواس پنجگانه وارد ذهن می شوند نمی توانیم مطمئن باشیم كه مصداق حقیقی در خارج دارند و اگر هم داشته باشند یقین نیست كه صورت موجود در ذهن با امر خارجی مطابقت دارد. »
ایضا می گوید:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 182
«من از بعضی اجسام ادراك گرمی می كنم و چنین می پندارم كه آنها همان گونه گرمی دارند كه من در وجود خود دارم و حال آنكه آنچه را می توانم معتقد شوم این است كه در ذات آتش چیزی هست كه در وجود من ایجاد حس گرمی می كند اما از این احساس نباید درباره ی «حقیقت اشیاء» عقیده اتخاذ كنم زیرا ادراكات حسی در انسان تنها برای تمیز سود و زیان و تشخیص مصالح وجود است و وسیله ی دریافت حقایق نیست. »
دكارت از احوال جسم فقط شكل و بعد و حركت را كه به عقیده ی او اینها معقول و فطری هستند و از راه حس به دست نیامده اند «حقیقی» می داند اما سایر حالات جسم را كه «خواص ثانویه» می نامد یك سلسله صور ذهنی می داند كه در نتیجه ی یك سلسله حركات مادی خارجی و ارتباط انسان با خارج و ذهن پدید می آیند، مانند رنگ و طعم و بو و غیره. وی گفته است:

«بعد و حركت را به من بدهید جهان را می سازم. »
مرحوم فروغی می گوید:

«دكارت به وجه علمی باز نمود كه محسوسات انسان با واقع مطابق نیست، فقط وسیله ی ارتباط بدن با عالم جسمانی است و تصویری از عالم برای ما می سازد كه حقیقت ندارد، حقیقت چیز دیگری است؛ مثلاً گوش آواز می شنود اما صوت حقیقت ندارد و اگر سامعه واقع را درك می كرد فقط حركاتی از هوا یا اجسام دیگر به ما می نمود. »
و نیز می گوید:

«دكارت فقط همان مفهومات فطری را اساس علم واقعی می داند. »
دكارت می گوید:

«تصوراتی كه در ذهن ماست سه قسم است: نخست «فطریات» یعنی صوری كه همراه فكرند یا تحولات فكری یا قاعده ی تعقل می باشند. دوم «مجعولات» یعنی صوری كه قوه ی متخیله در ذهن می سازد. سوم «خارجیات» یعنی آنچه به وسیله ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 183
حواس پنجگانه از خارج وارد ذهن می شود. تصورات مجعول را چون متخیله می سازد می دانیم كه البته معتبر نیستند. مفهوماتی هم كه از خارج وارد ذهن می شوند نمی توانیم مطمئن باشیم كه مصداق حقیقی در خارج دارند، اگر هم داشته باشند یقین نیست كه صورت موجود در ذهن ما با امر خارجی مطابق باشد، چنانكه صورتی كه از خورشید در ذهن ما هست مسلّماً با حقیقت موافقت ندارد زیرا به قواعد نجومی می دانیم خورشید چندین هزار برابر زمین است و حال آنكه صورتش در ذهن ما به اندازه ی یك كف دست هم نیست. »
درباره ی فطریات می گوید:

«فطریات كه عقل آنها را بالبداهه دریافت می نماید یقیناً درست است و خطا برای ذهن در آنها دست نمی دهد، مانند شكل و حركت و ابعاد (از امور مادی صرف) و دانایی و نادانی و یقین و شك (از امور عقلی صرف) و وجود و مدت و وحدت (از امور مشترك بین مادی و عقلی) . »
ایضا درباره ی فطریات می گوید:

«هر كس به شهود و وجدان بالبداهه حكم به وجود خویش می كند یا ادراك می نماید كه مثلث سه زاویه دارد و كره بیش از یك سطح ندارد و دو چیز مساوی با یك چیز متساوی هستند. »
دكارت در فلسفه ی خود در الهیات و طبیعیات، تنها فطریات و معقولات صرفه را پایه قرار می دهد و مطابق روش منطقی مخصوص به خود سلوك كرده، آراء و نظریات خاصی در باب نفس و جسم و خدا و اثبات لایتناهی بودن جهان و غیر اینها اظهار می دارد.

جماعت دیگری از فلاسفه مانند لایب نیتس و مالبرانش [2]و اسپینوزا [3]كه بعد از دكارت آمده اند اجمالاً عقیده ی وی را در باب محسوسات و اینكه محسوسات حقایق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 184
نیستند و همچنین عقیده ی وی را در باب معقولات و فطریات و یقینی بودن آنها با اختلاف جزئی پذیرفته اند. این جماعت را از آن جهت كه به معقولات غیر مستند به حس قائل هستند «عقلیون» می خوانند.

خلاصه ی عقیده ی این دانشمندان این است كه معقولات ارزش یقینی و معرفتی دارند و اما محسوسات تنها دارای ارزش عملی می باشند.


[1] cartesien .
[2] Malebrancne .
[3] Spinoza .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است