یک فرض دیگر این بود که دو واجب الوجود در حقیقت وجوب وجود با
یکدیگر شرکت داشته باشند و امتیازشان از یکدیگر به دو امر وجودی باشد؛ یکی
واجب الوجود باشد مع فصل وجودی، و دیگری هم واجب الوجود باشد مع فصل
وجودی آخر.
شیخ هر کدام را به تفصیل رد می کند.
اما آنجا که می گوییم یکی شرطش وجودی است و دیگری عدمی، می گوید
بدون شک عدم از آن جهت که عدم است نمی تواند مناط و ملاک چیزی باشد؛ یعنی
عدم از آن جهت که عدم است نمی توان آن را مانند یک فصل، امری بدانیم که محقِّق
ماهیت عدم است. عدم، اعتبار است.