در
کتابخانه
بازدید : 1235600تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Collapse درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand فصل (1) فی بیان أقسام الموجودفصل (1) فی بیان أقسام الموجود
Expand فصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیةفصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیة
Expand فصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عمومافصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عموما
Expand فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف
Expand فصل (5) فی ترتیب الموجودات فصل (5) فی ترتیب الموجودات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
[1]
ان الموجود لا یمكن أن یشرح بغیر الاسم، لأنه مبدأ أول لكل شرح فلا شرح له بل صورته تقوم فی النفس بلا توسط شی ء.
در توضیح این مطلب رسیدیم به اینكه موضوع این علم «موجود بما هو موجود» است و اینكه هر موضوعی باید از نظر تعریف، روشن و از نظر تحقق، مسلّم باشد؛ برای اینكه اگر تعریف موضوع روشن نباشد انسان نمی تواند مسائل و احكامی را برای یك موضوع نامعیّن تعیین نماید؛ یعنی نمی شود مسائلی را برای یك موضوع نامعیّن ثابت كرد و قابل اثبات هم نیست. حتّی فرضا قابل اثبات نیز باشد، مفید به جایی نیست. فرضا یك سلسله مسائلی اثبات شده است در حالی كه انسان نمی داند این مسائل برای چیست. مثل اینكه بگوییم یك چیزی در عالم هست كه مجموع زوایایش 180 درجه است. می بینیم كه این فایده ای ندارد.

و اما موضوع باید از نظر تحقّق نیز مسلّم باشد؛ زیرا اگر چنین نباشد، آنگاه انسان حكمی را برای یك امر فرضی اثبات كرده است. البته مانعی ندارد كه برای یك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 138
امر فرضی چیزی را ثابت كنیم؛ یعنی اگر فرض كنیم چنین چیزی وجود داشته باشد چنین و چنان خواهد بود؛ یعنی این فرض، احكامش هم درست خواهد بود.

ولی اگر موضوع تحقّق نداشته باشد، آن احكام از حد فرض و تخیل انسان خارج نیست یعنی مصداق خارجی ندارد. به عنوان مثال كسی را فرض كنید كه عمّه ندارد- یعنی پدرش خواهر ندارد- و می گوید: اگر پدر من خواهری می داشت، آن خواهر عمّه ی من و خواهرهایم می شد و یا مثلاً دختر عموی فلانی می شد. بله، اگر وجود داشت همه ی اینها درست بود، ولی وقتی كه وجود ندارد یك تخیّل بیشتر نیست.


[1] . [این دومین جلسه ی درس از نجات است و نوار جلسه ی اول در دست نیست. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است