در
کتابخانه
بازدید : 1235228تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Collapse الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Expand فصل دوم فصل دوم
Expand الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می گویند: هوهویت از لواحق وحدت است. هر جا كه وحدت هست هوهویت هم هست، و هر جا كه وحدت نیست هوهویت هم نیست؛ و اگر در جایی كثرت مطلق باشد قهراً هوهویت هم در آنجا نمی تواند وجود داشته باشد. پس با این حساب ما نمی توانیم این چند چیز را از یكدیگر جدا كنیم: وجود و وحدت را عملا نمی توانیم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 464
جدا كنیم. نمی توانیم بگوییم یك شئ اصلاً وحدت ندارد ولی وجود دارد، یا نمی توانیم بگوییم هوهویت به هیچ معنا ندارد ولی وجود دارد؛ اگر هوهویت ندارد وجودش مطلقاً اعتباری است. همچنین وحدت و هوهویت را هم نمی توانیم از یكدیگر تفكیك كنیم.

اگر جایی وحدت هست هوهویت هست و اگر وحدت نیست هوهویت هم نیست؛ و اگر هوهویت را در جایی نفی كردیم وحدت را هم نفی كرده ایم، و اگر وحدت را نفی كنیم كثرت حقیقی را بجای آن نشانده ایم و در چنین صورتی حقیقت را از او نفی كرده ایم؛ وجود، حقیقت است و با نفی حقیقت گفته ایم كه آن شئ اعتباری است.

آن مطلبی كه عرض كردیم در فلسفه های امروز آمده و مهم هم شده همین مسأله است. بعضی آمده اند و هوهویت را نفی كرده اند بدون اینكه بخواهند وحدت را نفی كنند یا بدون توجه به اینكه وحدت هم بدین وسیله نفی می شود. اینها وجود را هم، به یك معنا نفی كرده اند و به یك معنی دیگر نفی نكرده اند.

بگذارید قبل از این، یك مطلب دیگر را هم عرض بكنم كه اشتباه نشود: هوهویّت یعنی هوهو، و این همان حمل است. یك مسأله در كتب حكمای خودمان مطرح است كه آیا در حمل، كثرت من وجه و وحدت من وجه ضرورت دارد؟ آیا هوهویت قائم به دو چیز است: كثرت و وحدت؟ كه اگر وحدت محض باشد هوهویت نیست؟ و كثرت محض هم باشد هوهویت نیست؟ باید وحدت من جهة و كثرت من جهة باشد؟ وقتی ما می گوییم: «الانسان ضاحك» اینجا كثرتی هست چون «انسان» از جهت معنی و مفهوم غیر از «ضاحك» است و ضاحك نیز از نظر معنی و مفهوم غیر از انسان است، ولی وجودا با یكدیگر یكی هستند. اگر می گوییم «الانسان حیوان ناطق» با اینكه «انسان» و «حیوان ناطق» از نظر معنی و مفهوم یكی هستند ولی در اجمال و تفصیل فرق دارند؛ انسان همان حیوان ناطق است ولی بالاجمال، و حیوان ناطق همان انسان است بالتفصیل. پس باز هم یك غیریتی در اینجا حكمفرماست، نوعی اختلاف میان موضوع و محمول وجود دارد.

حال اگر در جایی موضوع و محمول هیچ گونه اختلافی با هم نداشته باشند، نه اختلاف اجمالی و تفصیلی و نه اختلاف مفهومی- كه بگوییم مفهوما مغایرند و در مصداق واحد- آیا اینجا دیگر حمل غلط است؟ مثل اینكه بگوییم «الانسان انسان» ، آیا این حمل غلط است یا مفید نیست؟ البته دومی درست است. حكما نمی خواهند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 465
بگویند در مثل «الانسان انسان» حمل غلط است، یعنی حمل شئ بر نفس دروغ است پس نقیضش درست است و «الانسان لیس بانسان» صادق است و حال آنكه «الانسان لیس بانسان» كاذب است. پس امثال شیخ كه تصریح می كنند در هوهویت و حمل وحدت من جهة و كثرت من جهة شرط است و بعد دیگران مثل حاجی سبزواری هم به آن تصریح می كنند- اگر چه عبارتشان تا اندازه ای موهم است- مقصودشان این نیست كه شرط صحت حمل و صحت هوهویت كثرت من جهة و وحدت من جهة می باشد، بلكه مقصودشان شرط مفید بودن است، زیرا اگر هیچ گونه كثرتی در كار نباشد، برای ذهن انسان امری بدیهی است و حملش هیچ گونه [نتیجه ی] جدیدی نمی آورد. مثلاً در «الانسان انسان» اگر ذهن بخواهد كار كند و به یك نتیجه ی جدید برسد، به هیچ نتیجه ی جدیدی نمی رسد. پس ما باید در باب هوهویت قبول كنیم كه اظهر مصادیق هوهویت حمل شئ بر نفس می باشد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است