[ممکن است کسی بگوید] این را قبول داریم که [یک علت اُولی باید وجود
داشته باشد] ، ولی این اثبات نمی کند که وسطها نمی توانند غیرمتناهی باشند. شما
خودتان هم گفتید که وسطها، چه متناهی و چه غیرمتناهی، اقتضا می کند که یک
علت اولی داشته باشد. حال چه می شود که وسطها غیرمتناهی باشند و یک علت
اولی هم داشته باشند؟
شیخ می گوید این حرف را کسی می زند که مطلب را درست تصور نکرده است.
غیرمتناهی بودن با طرف داشتن جور درنمی آید. غیرمتناهی است، یعنی هرچه
پیش برویم به یک علت مطلق نمی رسیم. اگر علت مطلق باشد لازمه اش این است
که وسطی که فرض کرده ایم غیرمتناهی و غیرمحصور است در بین دو حاصر قرار
گیرد، در حالی که غیر محصور بین دو حاصر قرار نمی گیرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 46
اگر هم کسی چنین بگوید که [وسط غیرمتناهی است ولی علت اولی هم دارد] ،
چون فعلاً هدف ما ابطال علل غیرمتناهیه نیست، می گوییم اگر هم چنین باشد به
هدف ما لطمه نمی زند. هدف ما اثبات علت اُولی است ولو اینکه فرض کنید بین
معلول اخیر و علت اولی بی نهایت علل موجود باشد. این مضر به مطلب ما نیست.
علاوه بر این، کسی که مسأله را درست تصور نکرده چنین حرفی را می زند؛ کسی که
درست تصور کرده باشد می فهمد که اگر علت اولی باشد محال است که بین معلول
مفروض و آن علت، علل غیرمتناهی وجود داشته باشد.