موجود تام آن موجودی است که هر کمال ممکنی که برای او هست و هر حد و
اندازه ی کمالی که برای او ممکن است، حاصل است، یعنی دیگر متکامل نیست، این
جور نیست که اول در مرحله ی قوه باشد و بعد تدریجاً به فعلیت برسد و کمالات
خودش را تدریجاً کسب کند، بلکه نحوه ی وجودش به نحوی است که از همان اوّلی که
وجود دارد، که چه بسا آن اولیتْ زمانی هم نباشد، تمام کمالات ممکن را دارد،
حالت منتظره ای هیچ وقت برای او نبوده و نیست.
به عقیده ی اینها همه ی مجردات، یعنی عقول مجرده که مجردهای تام و بالذات
هستند، موجود تام می باشند، یعنی برای آنها دیگر تکامل وجود ندارد، چون تکامل
در جایی است که یک فقدانی باشد و امکان رسیدن به وجدان وجود داشته باشد. در
جایی که فقدان نباشد یا اگر فقدان هست فقدان چیزی که امکان وصول او هست
نباشد، تکامل معنی ندارد.