مرحله ی چهارم مرحله ی حضور معقول در ذهن است که آن را اصطلاحاً «عقل
بالمستفاد» می گویند. این مرحله را دو جور می شود تعبیر کرد:
یکی اینکه بگوییم هر مسأله ی استدلالی در حالی که در ذهن حضور دارد و ذهن
به آن توجه دارد، [حضور این مسأله را] «عقل بالمستفاد» می نامند. این بنا بر مبنای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 295
خود مشّائین است که می گویند امکان ندارد که عقل انسان در آن واحد برای همه ی
مسائل عقل بالمستفاد باشد، همیشه نسبت به بعضی از مسائل عقل بالمستفاد است
و نسبت به بعضی دیگر نیست.
تعبیر دیگر از آنِ کسانی است که یک نوع بینش دیگری در باره ی انسان دارند و
معتقدند که ممکن است انسان به مرحله ای برسد که در آن واحد همه ی مسائل برایش
حضور داشته باشد، یعنی همه ی مسائل حالت حضوری داشته باشد و اساساً حالت
غیابی برای او نباشد؛ مثل آنچه که برای پیامبران و اولیاءاللّه می گویند، که این مرحله
در اثر اتصال به مبادی عالیه پیدا می شود. در این صورت تعبیر دیگر «عقل
بالمستفاد» مرحله ی حضور جمیع مسائل برای انسان است.
این، چهار مرحله ای است که شارحان ارسطو برای عقل بیان کرده اند: عقل
هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل، عقل بالمستفاد.
در اینجا لازم است که به دو نکته اشاره کنم:
اول اینکه این تعبیرات و اصطلاحات در این مورد، همیشه یکسان نیست. این
مشهورترین اصطلاحی بود که ما ذکر کردیم و به این ترتیب گفتیم. ولی ممکن است
که در بعضی اصطلاحات آنچه را که ما «عقل بالملکه» نامیدیم، «عقل بالفعل» بنامند
و آنچه را که ما «عقل بالفعل» نامیدیم «عقل بالملکه» بنامند. این برمی گردد به
اصطلاح، ولی در اصل حقیقت و این که عقل مراحل مختلفی را طی می کند، میان
حکمای مشّائی اختلافی نیست.