این اشکال از آنجا پیدا شده است که به مسأله ی حرکت توجه نشده است. حرکت
خودش حقیقتی است که هم باقی است و هم زایل. در حرکت دائم و مستمر، مثل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 379
حرکت فلک به عقیده ی قدما و حرکت جوهری به عقیده ی ملاصدرا، ربط حادث به
قدیم قابل توجیه است. هر حرکتی هرچند کوچک دارای دو جنبه است: جنبه ی ثابت
و جنبه ی زایل، جنبه ی ثابت و مستمر و جنبه ی حادث و زایل. به جنبه ی ثابت و مستمر آن
معمولاً «حرکت توسطیه» می گویند و جنبه ی حادث و زایل آن را «حرکت قطعیه»
می گویند. اگر یک حرکت دائم و لایقف و لا ابتدا و لاانتهایی داشته باشیم، این
حرکت دارای دو وجهه خواهد بود: وجهه ی ثابت و قدیم و وجهه ی متغیر و حادث. این
حرکت یک چیزی است که از آن جنبه ی دوام و استمرار خود حادث است از یک
علت قدیم، و از آن جنبه ی متغیر خود مؤثر در حوادث عالم است.
این است که این حکما رابط میان حادث و قدیم را حرکت می دانند.
سؤال:
آیا این حرکت، عقول را هم می گیرد؟
استاد: نه، عقول که مجردات هستند؛ نفوس را می گیرد.