مسأله ای که می خواستم عرض کنم این است که حدس قریب به یقین ما این
است که، چنانکه از قرائن برمی آید، این مسأله در اثر برخورد آراء متکلمین در
فلسفه پیدا شده است.
مکرر گفته ایم که بسیاری از مسائل در فلسفه ی اسلامی، بالخصوص در الهیات،
مرهون برخوردهای کلامی است؛ یعنی ابتدا متکلمین مسأله ای را طرح کرده اند، در
حالی که در فلسفه ی یونانی قبلا مطرح نبوده است. وقتی این مسأله مطرح شده،
فلاسفه ی اسلامی ناچار شده اند که درباره ی آن بحث کنند و بدین صورت مسأله ی
جدیدی به وجود آمده است. از جمله ی این مسائل این است:
فعل اللّه معلَّل به غرض است، به این معنا که فعل غرض دارد نه فاعل. غرض فعل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 426
یعنی چه؟ یعنی اینکه خود فعل حقیقتی است که خود آن حقیقت جویای غرض
است، خود آن حقیقت در تکاپو به سوی غرض است. آنچه که فعل خداست و آنچه
که او ایجاد می کند چیزی است که خود آن چیز غرض می خواهد، غرض دارد و به
سوی غرض می شتابد. در انسان چنین چیزی نیست.
سؤال:
معنی «غرض» در هر دو یکی است؟
استاد: بله، در هردو یکی است. مثلا فرض کنید که خداوند گیاه می آفریند. گیاه
یک حقیقتی است که خودش به سوی غرض و کمالی متحرک است. پس فعل
خداوند دارای غرض است. حال اگر بگوییم آیا فعل او دارای یک وجه مصلحتی
هست یا نیست، اگر به معنی اول [در نظر بگیریم ] یعنی به این معنی که او از فعل
خودش یک مصلحتی را در نظر گرفته است، به عنوان مصلحت خودش، به این معنی
دارای وجه مصلحت نیست. در تمام صنعتهای انسان از این قبیل مصلحتها هست؛
یعنی انسان مصنوعی دارد و از این مصنوع، مصلحتی در نظر دارد. ولی آیا مصلحتِ
مصنوع است یا مصلحت صانع؟ در این موارد مصلحت صانع است. یک بنّا
ساختمانی را می سازد و برای این ساختمان پنجره ای قرار می دهد. این پنجره برای
مصلحتی است، آیا مصلحت این ساختمان است یا مصلحت آن کسی که ساختمان
را ساخته است؟ البته بنّا از نظر مصلحت خودش پولش را می گیرد، آن فاعل و
مسبّب که صاحبخانه است، از نظر مصلحت خودش که می خواهد در آن ساختمان
سکنی کند آن پنجره را در ساختمان می خواهد. آن کسی که اتومبیل را می سازد و
دستگاهها و ابزارهای خیلی دقیق در آن به کار می برد، آیا بنا به مصلحت اتومبیل
این کار را می کند؟ آیا مصلحت اتومبیل اقتضا دارد یا مصلحت انسانهایی که این
اتومبیل ابزار کارشان است و اتومبیل را ساخته اند؟ مصلحت انسانهاست.