سؤال:
این همان حقیقت نیست؟
استاد: نه، حقیقت در اصطلاح اینها و در فلسفه ی تاریخ چیز دیگری است. حقیقت
عبارت است از واقعیت توأم با ارزش؛ نه اینکه آنچه باید، حقیقت است ولو آنکه
وجود نداشته باشد. خیلی چیزها باید باشند ولی وجود ندارند، به این «حقیقت»
نمی گویند، این را «ارزش» می گویند.
به آنچه که هست «واقعیت» می گویند، و به آنچه که باید باشد، اعم از اینکه
هست یا نیست، «ارزش» می گویند؛ و حقیقت یعنی واقعیتهای توأم با ارزش. بدون
شک همه به چنین چیزی قائل هستند؛ و لهذا امروز در آنهایی که ارزش پرست و
ارزش پسند هستند یک فکر گریز از واقعیت پیدا شده است. هر وقت نام واقعیت را
می برند با چند فحش و دشنام همراه است: واقعیت کریه، واقعیت زشت، واقعیت
کثیف، برای اینکه می خواهند بگویند ما بالاتر از واقعیت فکر می کنیم، آنچه وجود
دارد بی خود وجود دارد، نباید وجود داشته باشد، آنچه وجود دارد همان کثیف و
پست و زشت و نبایستنی است که نباید وجود داشته باشد. به طور کلی بدبینان
جهان چنین فکر می کنند.
آنها که فکرشان فکر بدبینی و تاریک بینی است، به طور کلی میان واقعیت و
ارزش تفکیک می کنند و حقیقت که واقعیت توأم با ارزش است، به قول آنها
به ندرت درجهان وجود دارد؛ آنچه که در جهان وجود دارد همیشه غیر حقیقت
است.