حرفی که ما در آخر گفتیم، در اینجا حرف اول شیخ است. گفتیم که بعضی از
شرور شر بالذات اند، آنهایی که خودشان عدمی هستند، و بعضی شر بالعرض اند،
یعنی امور وجودی هستند که این امور وجودی به اعتبار اضافه شان به یک امور
دیگر شرند، به اعتبار اینکه منشأ عدم در امور دیگر می شوند شرند. شیخ می گوید که
آن شر بالذات ها شر مطلق هم هستند. ما تعبیر به «شر بالذات» و «شر بالعرض»
کردیم، گفتیم که «جهل» و «عمی » شر بالذات اند ولی مثلا حرارت شر بالعرض است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 514
برای آن چیزی که می سوزاند و ما می گوییم که نباید بسوزاند. همان طور که عمی و
جهل شر بالذات اند و نه بالعرض، شر مطلق هم هستند، و همان طور که آتش شر
بالعرض است و نه بالذات، شر نسبی هم هست؛ یعنی عمی را نمی شود گفت که نسبت
به یک چیز شر است و نسبت به یک چیز دیگر شر نیست. عمی یعنی کوری یک
موجودی که به حسب شخص یا نوع یا جنس استعداد چشم داشتن را دارد.