در
کتابخانه
بازدید : 1235543تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در عدل الهی گفته ایم که یکی از مسائل درباب شرور این است که گفته می شود اشیاء بر دو قسمند: اشیائی که خیرند و اشیائی که شرند، اشیائی که بودنشان در نزد عقل بر نبودشان ترجیح دارد و اشیائی که نبودشان در نزد عقل بر بودنشان ترجیح دارد. وقتی که اشیاء دو دسته شدند، آن وقت قهراً یک مسأله ی دیگر پیش می آید:

انسان در خودش دو نیرو تشخیص داده است: یک نیروی عقل تشخیص می دهد که از نظر عقل یک چیزها بودنشان بر نبودنشان ترجیح دارد و یک چیزهایی هم نبودنشان بر بودنشان؛ و در خودش یک نفس تشخیص می دهد که آنچه که عقل، بودنشان را ترجیح می دهد، این نبودنشان را ترجیح می دهد و آنچه را که عقل، نبودنشان را ترجیح می دهد، این بودنشان را.

آن وقت این فکر ثنوی پیدا شده است که پس عالم هم دو مبدأ دارد: یکی مبدأ اشیائی که با عقل هماهنگی دارند، یعنی آن مبدأ کارهایی را می کند که عقل وجود آنها را بر عدمشان ترجیح می دهد، و یک مبدأ دیگر وجود دارد که آن مبدأ کارهایی را انجام می دهد که عقل، نبودن آنها را بر بودنشان ترجیح می دهد، یعنی کارهای ضد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 492
عقل انجام می دهد، که این کارهای ضد عقل ممکن است موافق نفس باشد یا موافق نفس نباشد. به هر حال او کارهایی انجام می دهد که عقل می گوید نباید آن کارها را انجام دهد.

با همین تحلیل از شرور مسأله ی ثنویت از بین می رود، یعنی معلوم می شود که شروری که در عالم هستند به شکل یک سلسله هستیهایی در مقابل هستیهای دیگری که خیر هستند نمی باشند، بلکه اینها یا یک سلسله ناهستیها هستند، یا یک سلسله هستیها که آن هستیها وجودشان از نظر خودشان و از نظر بسیاری از امور دیگر خیر است، ولی از نظر بعضی از امور و نسبت به بعضی از امور که منشأ عدم در آن امور می شوند شر است. در اینجا هم وقتی نگاه می کنیم می بینیم که در واقع وجود اینها شر نیست، آن عدم که در اینجا تحقق پیدا می کند شر است. این وجود به تبع آن عدم شریت را کسب می کند.

سؤال: این وجودها که به دنبال خودشان آثار عدمی دارند، موجب آنها هستند یا مقارن آنها؟ استاد: موجبند البته.

- چگونه موجب امر عدمی می شوند؟ استاد: چه اشکالی دارد؟ این از هیچ جهت اشکالی ندارد. دار تزاحم و تضاد معنایش همین است، یعنی دو شئ وجودی وقتی با یکدیگر تضاد پیدا می کنند اثر یکدیگر را خنثی می کنند. این اثر آن را از بین می برد و آن اثر این را.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است