مسأله ی دیگری که این هم نکته ی خوبی است این است که شرور همیشه متوجه
افراد است نه انواع.
اگر یادتان باشد، در گذشته می گفتیم که مقصد طبیعت انواع است نه افراد. (مثل
اینکه در بحث غایات بود. ) افراد وسیله ای برای استبقاء انواع هستند. در باب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 525
غایت، و غایتِ غایت، این حرف گفته شد که هدف بقای نوع است. این را ما به طور
مفصل به یک مناسباتی همراه با بحثهای دیگری ذکر کردیم. اجمالاً یادم هست که
یک وقتی همین مطلب را گفتیم، و امروز هم همین مسأله به شکل دیگر مطرح است.
هدف، نوع انسان است نه افراد.
می گوییم که فرد مقدمه ی فرد است، پدر مقدمه ی پسر است، وجود پدر برای پسر
است، پسر هم وجودش برای پسر دیگر است و آن هم وجودش برای پسر دیگر
است. در اینجا هیچ اولویتی ندارد که به یک پسر که برسد، او بخواهد آخرین فرد
باشد. آیا این جور است؟ نه، هدف طبیعت بقای نوع است. در نظام کل، این نوع
است که باید وجود داشته باشد. آنجا که یک نوع با یک فرد هم می تواند موجود
باشد هدف طبیعت حاصل است. ولی آنجایی که افراد به حکم علل خاصی
نمی توانند باقی بمانند، مثل افراد طبیعی، طبیعت نوع را به وسیله ی فرد حفظ می کند.
پس این مطلب برای این آقایان مطرح است که در نظام تکوّن و در هدفهای
طبیعت، نوع هدف است؛ و به عبارت دیگر در نظام کل آنکه باید وجود داشته باشد
نوع است نه فرد.