در
کتابخانه
بازدید : 1235746تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Collapse مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand فصل اول تناهی علل فاعلی و علل قابلی فصل اول تناهی علل فاعلی و علل قابلی
Expand فصل دوم ایراد های وارده بر بحث تناهی علل و حل آنهافصل دوم ایراد های وارده بر بحث تناهی علل و حل آنها
Expand فصل سوم تناهی علل غائی فصل سوم تناهی علل غائی
Expand فصل چهارم صفات واجب الوجودفصل چهارم صفات واجب الوجود
Collapse فصل پنجم ادامه بحث در توحید واجب الوجودفصل پنجم ادامه بحث در توحید واجب الوجود
Expand فصل ششم: ادامه بحث در صفات واجب الوجودفصل ششم: ادامه بحث در صفات واجب الوجود
Expand فصل هفتم: نسبت معقولات با واجب الوجودفصل هفتم: نسبت معقولات با واجب الوجود
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می دانیم که هر جا ایجاب هست پس یک مناط وجودی و یک خصوصیت وجودی در آن شئ باید باشد. ما نباید دچار این اشتباه شویم که پس سلب هم یک مناط جداگانه ای در شئ اقتضا می کند و به عدد سلبها خصوصیتهای جداگانه در شئ هست. اگر من سفید باشم ملاکی در من هست، اگر بلند باشم ملاکی در من دارد.

نباید فکر کنیم که پس «زید نیستم» هم یک ملاکی در من دارد؛ عمرو نیستم، یک خصوصیت دیگر در من هست. نه، اینها دیگر خصوصیتهای جدا از یکدیگر نیستند که قابل اثبات و نفی باشد.

مسأله این بود که یکی از واجب الوجودها امتیازش از دیگری به عدم باشد. شیخ گفت که این عدم خودش خصوصیتی نیست، و الاّ هر چیزی عدمهای غیرمتناهی در باره اش صدق می کند. پس نمی شود گفت عدم، خودش یک خصوصیتی است که می تواند مناط چیزی باشد. عدم فقط رفع است، به این معناست که این آن نیست.

عدم، اثبات نیست. اگر می گویم مثلاً فلان چیز سبز نیست، منظور این نیست که یک خصوصیتی در او هست به نام نیستیِ سبز، بلکه منظور این است که فلان خصوصیت اثباتی را ندارد.

شیخ می گوید ما از شما سؤال می کنیم که آن امر زیاده که در یکی از واجب الوجودهاست، آیا دخلی در وجوب وجود که همان امر مشترک است دارد؟ یعنی آیا آن زیاده شرط وجوب وجود است یا شرط وجوب وجود نیست؟ اگر بگویید زیاده شرط وجوب وجود است، پس باید در دیگری هم وجود داشته باشد؛ نمی شود که مشروط بدون شرط باشد.

اگر بگویید زیاده شرط وجوب وجود نیست، فقط همان زیاده است، فقط یک خصوصیتی است، مثل ضمّ الحجر فی جنب الانسان، یک امری است که در اینجا ملحق شده به وجوب وجود، ولی شرط تحقق وجوب وجود نیست؛ در این صورت آن ایراد قبلی وارد نیست، ولی یک ایراد دیگر وارد می شود. آن ایراد این است که لازم می آید که واجب الوجود در خارج مرکب باشد از وجوب وجود و زیاده، یعنی این فرد واجب الوجود باشد مع زیادةٍ؛ و ادله ی امتناع ترکیب در واجب الوجود این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 228
مطلب را نفی می کند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است