بحث ما در مفهوم «حکمت» و «عنایت» بود. به بحثهایی رسیدیم که مفسرین در
ذیل آیه «لایُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلونَ» به مناسبت مطرح کرده بودند. نظر اشاعره و
معتزله و حکما را به طور کلی در باب غرض و حکمت، که قهراً شامل بحث مربوط
به این آیه هم می شود، عرض کردیم.
در دو جلسه قبل عرض کردیم که در تفسیر المیزان در ذیل همین آیه، در جلد
چهاردهم، آقای طباطبائی روی این مسأله بحث کرده اند. ایشان در نظر دارند که به
سبک حکما آیه را تفسیر کنند، اگرچه تفسیری که شده است به سبک معتزله و
حکما هر دو می شود.
بیان کردیم که [معتزله ] می گویند معنای «لایُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلونَ» این
است که «لِمَ» در کار خدا صحیح نیست و از او سؤال نمی شود، نه از باب اینکه
فاعلی وجود ندارد یا کسی جرأت سؤال کردن ندارد، بلکه از باب اینکه جای سؤال
ندارد، زیرا فعل خداوند مقرون به حکمت و غرض و مصلحت است و حتی امکان
اینکه لغو و عبث و بیهوده در کار خدا باشد مطرح نیست. از این جهت «لایُسْئَلُ»
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 437
ایشان در اینجا می فرمایند اگرچه این مطلب فی حد ذاته درست است، یعنی
قطع نظر از این آیه و اگر نخواهیم آیه را بر این مطلب تطبیق دهیم خود مطلب فی
حد ذاته درست است که فعل اللّه دارای غرضی است و هر فعلی به سوی یک غرض
و هدف و مصلحتی است به همان معنا که در باب غایات گفته شده است، ولی معلوم
نیست که آیه همین مطلب را بخواهد بگوید، چرا؟ برای اینکه این یک نوع تقییدی
در مفهوم آیه است بدون آنکه این قید در خود آیه آمده باشد، چون با این بیان
مضمون آیه چنین می شود: «لایسئل عن فعله لکون فعله مقروناً بالحکمة» از فعلش
سؤال نمی شود برای آنکه فعل خداوند دارای غرض است. این قید در متن آیه
نیست؛ در آیه فقط «لایُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ» آمده است. اگر ما باشیم و این آیه، کأنّه
می خواهد بگوید لایسئل عن فعله لأنّه فعلٌ، نه یک جهت دیگری زائد بر جنبه ی فعل
او.