در
کتابخانه
بازدید : 1235695تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Collapse مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
Collapse فصل اول: در صفت فاعلی مبدأ اوّل فصل اول: در صفت فاعلی مبدأ اوّل
Expand فصل ششم : عنایت کیفیت دخول شر در قضای الهی فصل ششم : عنایت کیفیت دخول شر در قضای الهی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فصل فی صفة فاعلیة المبدأ الأول. فقد ظهر لنا أن للکل مبدأ واجبَ الوجود، غیر داخل فی جنس أو واقع تحت حد أو برهان، بری ء عن الکم و الکیف و الماهیة [1] و الأین و المتی و الحرکة، لا ندّ له و لا شریک له و لا ضد له.

گفتیم که کل عالم مبدئی دارد که واجب الوجود است و آن واجب الوجود داخل در هیچ جنسی نیست، یعنی داخل در هیچ مقوله ای از مقولات نیست، چون داخل در مقوله ای بودن مربوط به ماهیت است، در حالی که آن وجود محض است. او تحت حدی نیست چون حد از جنس و فصل تشکیل می شود. او تحت برهان هم نیست. منظور از «برهان» در اینجا برهان لمّی است. برهان لمّی یعنی استدلال به شئ از راه علت، علت فاعلی یا غائی یا مادی و یا صوری. ذات واجب الوجود از علل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 380
چهارگانه بری است. بنابراین نه حدی براوست و نه برهانی. واجب الوجود نه دارای کمیت است و نه دارای کیفیت. کمیت به جسم مربوط است و کیفیت به جسم و ماده هر دو. واجب الوجود دارای ماهیت نیست. أین و متی و حرکت که همه از مختصات ماده است در واجب الوجود راه ندارد. وقتی هم که اثبات وحدت برای واجب الوجود کردیم معلوم می شود که او ندّ و شریک ندارد. او ضد هم ندارد چون ضد هم از احکام و از اموری است که تحت ماهیت درمی آید. دو چیزی که در جنس قریب با یکدیگر شریکند و بینشان نهایت اختلاف است با هم ضدیت دارند.

و أنه واحد من جمیع الوجوه، لأنه غیر منقسم لا فی الأجزاء بالفعل و لا فی الأجزاء بالفرض و الوهم کالمتصل و لا فی العقل بأن تکون ذاته مرکبة من معان عقلیة متغایرة تتحد منها [2] جملة.


[1] . در نسخه بدل به جای «الماهیة» ، «الجهة» نوشته است؛ یعنی واجب الوجود دارای جهت نیست، چون جهت هم مربوط به اجسام است. اگر «ماهیة» هم باشد که معنایش معلوم است.
[2] . در بعضی از نسخه ها هم «بها» است ولی اگر هیچکدام نباشد بهتر است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است