در
کتابخانه
بازدید : 1235803تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Collapse فصل دوم فصل دوم
Expand الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
و قوم جعلوها مبادئ و لم یجعلوها مفارقة، و هم أصحاب فیثاغورس، و ركّبوا كلّ شی ء من الواحدة و الثنائیّة، و جعلوا الواحدة فی حیّز الخیر و الحصر، و جعلوا الثنائیّة فی حیّز الشرّ و غیر الحصر.
اینها هر چیزی را مركب دانسته اند از وحدت و ثنائیه. در اینجا بجای ثنائیه باید چیزی نظیر كثرت باشد، و ظاهرا هم ثنائیه منظور كثرت است نه خصوص عدد 2.

احتمال هم می رود كه اگر مثلاً بجای وحدت و ثنائیه، فرد و زوج را بیاوریم باز درست باشد. ولی در متن همان وحدت است. پس اگر بجای ثنائیه كثرت بیاوریم بهتر است.

در اینجا دو مطلب است: یكی اینكه همان طور كه حكما خیر را به وجود تحلیل می كنند و شر را به عدم، او خیر را به وحدت تحلیل كرده و شر را به كثرت؛ هر چه وحدت بیشتر باشد خیر آن اكثر است و هر چه كثرت بیشتر رسوخ پیدا كند شر بیشتر می شود؛ كما اینكه این تعبیر با آنچه كه فلاسفه ی ما در باب مساوق بودن وحدت و وجود می گویند جور درمی آید.

مطلب دیگر «محدود و نامحدود» است؛ یعنی از وحدت تعبیر به «محدود» كرده اند و از كثرت به «نامحدود» . و نیز وحدت را مساوی با فرد می دانستند و كثرت را مساوی با زوج. در كتابهای «تاریخ فلسفه» بجای كلمه ی «حصر» كه شیخ در اینجا آورده است، كلمه ی «محدود» می آورند؛ یعنی آن گروه می گفتند یك نوع تضاد میان محدود و نامحدود است و عالم از تركیب محدود و نامحدود درست شده است كه مقصودشان از «محدود» وحدت است و از «نامحدود» كثرت.

و قوم جعلوا المبادئ الزائد و الناقص و المساوی، و جعلوا المساوی مكان الهیولی إذ عنه الاستحالة الی الطرفین.
اینها خود عدد را مبدأ قرار نداده اند، بلكه آن چیزی را كه صفت عدد است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 545
یعنی زائد و ناقص و مساوی بودن را مبدأ قرار داده اند. هیولی آن امری است كه ما می گوییم بالقوه است و استعداد پذیرفتن صورت را دارد. شئ در حالت تساوی بدین معناست كه در حال اعتدال است و در حال اعتدال این امكان را دارد كه مستحیل به یكی از طرفین شود. به همین دلیل «مساوی» را مكان هیولی قرار داده.

و قوم جعلوه مكان الصورة لأنها المحصورة المحدودة ولاحد للزائد و الناقص.
گروه دیگر «مساوی» را به منزله ی صورت قرار داده اند؛ زیرا «زائد» و «ناقص» حد ندارد، هر چه بالا برود زائد است و هر چه هم پایین بیاید ناقص است.

ثم تشعّبوا فی أمر تركیب الكل من التعلیمیات، فجعل بعضهم العدد مبدأ للمقدار، فركّب الخط من وحدتین، و السطح من أربع وحدات. و بعضهم جعل لكل واحد منهما حیّزا علی حدة، و أكثرهم علی أنّ العدد هو المبدأ، و الوحدة هی المبدأ الأول، و أن الوحدة و الهویة متلازمتان أومترادفتان، و قد رتّبوا العدد و إنشاءه من الوحدة علی وجوه ثلاثة.
شیخ می گوید در چگونگی تركیب كل از تعلیمیات، اینها چند دسته شدند (به ترتیبی كه شیخ در اینجا آورده ما در جای دیگر ندیده ایم. البته این تا اندازه ای به اختلاف نسخ و نقص آنها برمی گردد) . گروهی عدد را مبدأ مقدار قرار دادند، كه این را دیگران هم گفته اند كه رابطه ای میان عدد و مقدار است. این در كلام شیخ نیست كه بعضی گفته اند وحدت مساوی نقطه ی هندسی است و اثنین مساوی با خط است.

می گوید آن گروه معتقد شدند كه خط از دو وحدت تركیب یافته و سطح از چهار وحدت؛ در حالی كه ما در كلام شهرستانی خواندیم كه سطح از سه و جسم از چهار وحدت تركیب شده. شاید این نقل قول دیگری است.

در بعضی نسخه ها بجای «حیّزا علی حدة» ، «جزاء علی حدة» است، كه «جزء» نمی تواند معنی داشته باشد. اگر همان «حیّز» باشد، منظور این است كه سطح و خط هر یك حیّزی جداگانه دارند، حال آنكه از نظر شیخ سطح و خط حیّزی جدای از حیّز خود جسم ندارند. حیّز یعنی مكانی كه شئ اشغال می كند. آنها چون سطح و خط را مبدأ جسم می دانستند و جسم را تشكیل شده از آنها، برای سطح و خط حیّز هم قائل بودند.

اینكه گفته اند وحدت و هویت متلازمند یا مترادف، منظور از «هویت» همان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 546
وجود است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است