در
کتابخانه
بازدید : 1235123تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Collapse درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand فصل (1) فی بیان أقسام الموجودفصل (1) فی بیان أقسام الموجود
Expand فصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیةفصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیة
Expand فصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عمومافصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عموما
Expand فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف
Collapse فصل (5) فی ترتیب الموجودات فصل (5) فی ترتیب الموجودات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این یك برداشت است غیر از برداشت ترتیب كه ابتدا گفتیم و عنوان مطلب است. مسئله ی ترتیب یعنی تقدم ذاتی. تقدم ذاتی به عالم ذهن مربوط نیست به این معنا كه كدامیك اولی است به مصداقیت، یعنی كدامیك تقدم وجودی دارد كه فیض وجود از آن به دیگری می رسد.

ولی مسئله ی اولویت یك مسئله ای است كه در مقام صدق می گوییم اگر بنا باشد آن شی ء موجود باشد، به طریق اولی این هم موجود است. مثلاً گاهی بین دو شی ء تقدم و تأخری نیست ولی اولویت هست. مثلاً اگر یك نفر آدم مقداری فقه خوانده باشد- مثلاً كفایه، رسائل، مكاسب و یك مقدار درس خارج خوانده باشد- بعد كسی بگوید این مجتهد است؛ از طرف دیگر یك نفر دیگر هم باشد كه استعدادش از او بیشتر و همه ی كتابهای فقه را خوانده باشد بعلاوه ی بسیاری كتابهای دیگر، در اینجا می گوییم اگر فلانی مجتهد باشد، به طریق اولی فلان كس دیگر مجتهد است؛ یعنی اگر این، مصداق مجتهد باشد، به طریق اولی فلان كس مصداق مجتهد است. حالا اینجا میان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 211
این آدم و آن آدم یك ترتب علّی و معلولی نیست كه بگوییم اجتهاد از او به این رسیده است، ولی در مقایسه ی میان ایندو می گوییم او اولویّت دارد در مصداق بودن از این و به طریق اولی مصداق آن است [1].


[1] . سؤال: این چه ربطی پیدا می كند با قاعده ی «امكان اشرف» ؟ آیا با هم ارتباطی دارند یا ندارند؟ استاد: این به آن ارتباطی پیدا نمی كند؛ ولی قاعده ی امكان اشرف هم بر پایه ای است كه در اینجا هست. در قاعده ی امكان اشرف (كه در واقع باید بگویند «ممكن اشرف» نه امكان اشرف، و به هر حال مقصود روشن است) می گویند: اگر در میان ممكنات، ممكن اشرفی باشد و ممكن اخسّی، امكان ندارد كه در مرتبه ی قبل از ممكن اشرف، ممكن اخس به وجود بیاید؛ یعنی اول باید ممكن اشرف به وجود بیاید، بعد ممكن اخس. مثلاً اگر ما همین قدر بتوانیم كشف بكنیم (كه در باب اثبات عالم عقول هم شیخ اشراق این را به كار برده است) و بگوییم عالم طبیعت برای ما محسوس است و چون محسوس است وجود دارد، و به حكم برهان وجود واجب الوجود را هم اثبات كنیم؛ یعنی طبیعت به حكم احساس موجود است و واجب الوجود به حكم برهان موجود است؛ حالا نمی دانیم كه آیا میان عالم الوهیت و عالم طبیعت عوالم دیگری وجود دارد یا وجود ندارد؛ قاعده ی امكان اشرف می گوید كه اگر ثابت بشود عوالم دیگر ممكن است، همان كافی است كه ثابت بشود موجود است؛ یعنی آن عوالم دیگر كه در درجه ی اشرف و بالاتر از این عالم هستند، اگر امكان وجود داشته باشند، امكان ندارد كه بدون آنكه آنها موجود بشوند این موجود بشود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است