در
کتابخانه
بازدید : 1234697تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Collapse الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Expand فصل دوم فصل دوم
Expand الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
امروزیها كه روی هوهویت انگشت گذاشته اند روی همین قسمت كه «حمل قطعا صادق است ولی مفید نیست» انگشت گذاشته اند و گفته اند كه چنین حملی صادق نیست. این است كه برایشان مسأله ای شده است.

حالا ببینیم از كجا به این نتیجه رسیده اند؟ چطور شد كه اینها یك مرتبه بر ضد اصل هوهویت قیام كردند و به طور كلی بر غلط بودن و منسوخ بودن این اصل كه از اصول مسلّم منطق و فلسفه ی قدیم شناخته شده فتوا دادند و اعلام كردند كه معلوم شد اصل هوهویت یكی از دروغهای بزرگ دنیاست، همین كه هر چیزی خودش خودش است.

عرض كردیم حكما وقتی از هوهویت و انواع آن بحث می كنند [می گویند در هوهویت، وحدت من جهة و كثرت من جهة شرط است ] نه از باب اینكه حمل شئ بر خودش غلط است، بلكه از باب اینكه حمل شئ بر نفس مفید نیست. آنها درباره ی حملهای مفید بحث می كنند، و الاّ قدر مسلّم این است كه در این منطق و این فلسفه اصل هوهویت اصل معتبری است و سلب شئ از نفس را امر محالی می دانند. این فكر كه امروز پیدا شده و ظاهرا اوّل بار به وسیله ی هگل مطرح گردیده است، از اینجا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 466
ناشی شده كه گفته اند هوهویت و نیز اصل امتناع جمع نقیضین از اصل ثبات ناشی شده است؛ یعنی فكر كردند كه چون قدما در هستی و طبیعت قائل به ثبات بودند، از این جهت از یك طرف قائل به امتناع جمع نقیضین شدند و از طرف دیگر به اصل هوهویت؛ ولی بنا بر اصل حركت- كه هر چیزی در حال حركت است- لازمه ی حركت این است كه هر چیزی در هر لحظه هر چه هست در لحظه ی دیگر غیر خودش است، یعنی خودش خودش نیست، عدم خودش بر خودش صادق است. البته «این لحظه» هم كه ما می گوییم به این معنا نیست كه در یك لحظه خودش است و در لحظه ی دیگر چیز دیگر، مثل آناتی كه متجاورند و كنار یكدیگر قرار گرفته اند، بلكه طبیعت حركت این است كه هر چیزی در همان حال كه خودش خودش است خودش خودش نیست (كه ما در مقاله ی «اصل تضاد» گفته ایم و تا اندازه ای و به یك معنا حرف درستی هم هست) . بنابراین می گویند: غلط است گفته شود یك چیز وجود و عدمش با همدیگر جمع نمی شوند، یك چیز وجود و عدمش در حركت با هم جمع می شوند. آنوقت گفته اند اگر قائل به اصل ثبات باشیم، قائل به اصل وجود شده ایم؛ یعنی وجود مساوی است با ثبات و نقطه ی مقابل این وجود عدم است. این سخن مسلّما از هگل است. بنا بر اصل ثبات درست است كه «الف» یا هست یا نیست؛ ولی بنا بر اصل حركت، حقیقت حركت یعنی شدن، و وجود یعنی بودن و نقطه ی مقابل وجود نبودن است. شدن نه بودن است و نه نبودن و به یك اعتبار هم بودن است و هم نبودن؛ یعنی وقتی بودن و نبودن با یكدیگر تركیب می شوند شدن به وجود می آید، كه این خودش عین جمع نقیضین است. در شدن، بودن و نبودن با یكدیگر جمع شده اند. پس این حرف كه گفته اند جمع میان نقیضین محال است درست نیست. ولی اگر اصل ثبات حاكم می بود، در موجودهایی كه ثابت هستند اصل امتناع اجتماع نقیضین درست بود. اصل هوهویت نیز، كه شما می گویید هر چیزی خودش خودش است و خودش غیر خودش نیست، بنا بر اصل ثبات است. بنابر اصل ثبات هر چیزی خودش خودش است؛ ولی بنا بر اصل شدن هر چیزی خودش خودش نیست- كه اگر خودش باشد ثابت است- و در هر لحظه ای خودش نفی می شود و بلكه خودش و نفی خودش با یكدیگر جمع شده اند و با یكدیگر هستند؛ پس همیشه یك چیز خودش غیر خودش است، خودش ضد خودش است، خودش نفی خودش است.

بنابراین، اصل هوهویت مثل اصل امتناع جمع نقیضین مبتنی بر یك نوع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 467
جهان بینی در میان قدماست كه آن جهان بینی مبتنی بر اصل ثبات بوده است. با كشف این حقیقت معلوم شد كه تفكر قدیم تفكر متافیزیكی بود و تفكر امروز تفكر دیالكتیكی است و بنای تفكر متافیزیكی اصل ثبات بود و لازمه ی اصل ثبات امتناع اجتماع نقیضین و اصل هوهویت بود. بعد نظریات جدید علمی مثل نظریه ی تكامل داروین پیدا شد و ثابت كردند كه عالم یكنواخت نیست، عالم مستمرّا در حال تغیّر است و اصل حركت بر جهان حاكم است نه اصل ثبات. با اثبات حركت، بودن و نبودن در آن جمع شدند و اجتماع نقیضین درست شد و تفكر به تفكر دیالكتیكی تبدیل شد؛ البته حركت به همان نحوی كه خود اینها تعبیر می كنند و گرنه ما هم قائل به اصل حركت هستیم، بلكه بنا بر تعبیر دیالكتیكی از حركت، كه حركت همان جمع میان وجود و عدم است حقیقتا، همان جمع نقیضینی كه قدما محال می دانستند. این حرفی است كه اینها دارند. به این مطلب باید كاملا توجه كرد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است