اینجا یك مسأله ی مهم مطرح می شود و آن اینكه ما برای جسم یك كمیت قائل
هستیم و آن كمیت را «طول و عرض و عمق» می گوییم، و گفتیم طول و عرض و عمق
داشتن جزء ماهیت جسم نیست ولی هر جسمی بالاخره دارای این كمیتها هست ولو
اینكه طول و عرض و عمق را با قرارداد تعیین كنیم. ما همین كمیت را «عرض»
می نامیم چون «كم» از مقوله ی عرض است و جسم از مقوله ی جوهر. فرق ایندو با یكدیگر
چیست؟ آیا واقعا ما در اینجا دو چیز داریم: یكی جوهر جسمانی كه همان صورت
جسمیه است، و یكی كمیتی كه بر او عارض شده است؟ یا اساساً كمیت با خود جسم
هر دو یكی است؟ اگر بگوییم كمیت با خود جسم یك چیز است معنایش این است كه
جوهر و عرض یك چیز شده اند. یا باید بگوییم جسم جوهر نیست، یا باید بگوییم
كمیت عرض نیست. نمی شود این جوهر باشد و آن عرض، یكی وجودی مستقل از
موضوع باشد و دیگری وجودش نیاز به موضوع داشته باشد، یكی موضوع برای
دیگری باشد، در عین حال یكی باشند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 161
پس قضیّه چیست؟ اصلاً ما چه دلیلی داریم كه قائل به امر دیگری غیر از خود
جسم بشویم به نام «كمیت» ؟