در
کتابخانه
بازدید : 1234693تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Collapse درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand فصل (1) فی بیان أقسام الموجودفصل (1) فی بیان أقسام الموجود
Collapse فصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیةفصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیة
Expand فصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عمومافصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عموما
Expand فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف
Expand فصل (5) فی ترتیب الموجودات فصل (5) فی ترتیب الموجودات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال با این امثله كه گفتیم كم كم نزدیك می شویم به تعقل «هیولای اولی» كه از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 175
این جهت مثل همه ی اینهاست، یعنی یك شی ء كه در ذات خود بی تعین است ولی بدون هیچ تعین هم نمی تواند وجود داشته باشد. مثالهایی كه گفتیم فرقشان با هیولای اولی در این جهت است كه اینها یك فعلیتی غیر از فعلیت امكان شدن در آنها هست.

این یكی از نكات اصلی مطلب است كه باید توجه كنید. اگر می گوییم جسم در ذات خود بی تعین است، یعنی از نظر ابعاد بی تعین است، اما جسم خودش در ذات خودش كه تعیّن دارد، فقط این نیست كه آن چیزی است كه می شود این تعیّن را داشته باشد و می شود این تعیّن را نداشته باشد؛ یعنی او جوهر قابل ابعاد سه گانه است كه می شود این تعین را داشته باشد و می شود نداشته باشد. اینجا در حقیقت جوهری است كه این جوهر بعد را تشكیل می دهد و یك فعلیتی غیر از امكان شدن هم در او هست و شیئی است در یك جهت بالفعل و در یك جهت دارای امكان شدن. هیولی شیئی است كه در ذات خودش هیچ فعلیتی ندارد غیر از فعلیت قوه یعنی غیر از فعلیت امكان شدن. اینكه هیچ تعریفی ندارد بدین جهت است كه هیچ فعلیتی ندارد. چیزی در عالم هست كه ماهیت او و حقیقتش فقط امكان این است كه این باشد و یا آن باشد. غیر از همین استعداد شدن واجد هیچ فعلیتی نیست.

تفاوتش با عدم این است كه عدم حتی فعلیت قوه هم نیست ولی این فعلیة القوه است. عدم، امكان شدن نیست، لاامكان است. هیولی فقط یك امكان شدن است و هیچ چیز دیگری ندارد؛ لذا تصورش دشوار است و قهراً اثباتش نیز مشكل می شود كه ما در عالم یك واقعیتی داشته باشیم كه او بی تعین باشد و تنها تعینش این است كه می تواند یك تعینی داشته باشد، نه اینكه او چیزی است دارای فعلیت و آن چیز دارای فعلیت، امكان این شدن یا آن شدن باشد، چرا كه این گونه شی ء، ماده ی ثانیه است، بلكه در ذات خود باید فقط امكان شدن در او مطرح باشد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است