در
کتابخانه
بازدید : 1235201تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand النمط الرابع فی الوجود و علله النمط الرابع فی الوجود و علله
Collapse النمط الثامن  فی البهجة و السعادةالنمط الثامن فی البهجة و السعادة
النمط التاسع فی مقامات العارفین
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از مباحث مهم در باب سعادت این است كه چه چیز سعادت بشر را تأمین می كند؟ آن كیمیا و اكسیر اعظمی كه اگر بشر به آن برسد واقعا سعادتمند و از حداكثر خوشی و لذت بهره مند خواهد شد و تمام رنجها یا حداكثر رنجها از او دور خواهد شد چیست؟ اولاً، آیا همچو چیزی وجود دارد یا وجود چنین چیزی صرفا خواب و خیال است؟ ثانیاً، آیا تأمین كننده ی سعادت بشر فقط یك چیز است یا مجموع اموری باید دست به دست یكدیگر بدهند تا سعادت بشر تأمین گردد؟ ثالثاً، آن عامل یا عوامل را در بیرون از وجود خود باید جستجو كرد و یا باید هر كسی «از خود بطلبد هر آنچه خواهد كه در خودش است» ؟ رابعاً، اگر عامل یا عوامل سعادت در وجود خود انسان پنهان است آیا آن را در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 66
جسم خود باید جستجو كند یا در روح خود؟ و خامساً، آیا عامل سعادت در اختیار بشر است یا از اختیار او خارج است؟ اینها مسائل زیادی است كه همواره مورد توجه بشر بوده است. برخی به كلّی اظهار یأس و نومیدی كرده و با بدبینی تمام گفته اند سعادت موهوم محض است زیرا حیات و زندگی و بلكه هستی شرّ است، علیهذا امكان ندارد بشر چهره ی سعادت را ببیند، عامل یا عواملی كه بتواند این مطلوب را به بشر برساند وجود ندارد. بدبینان جهان این نظر را انتخاب كرده اند.

برخی دیگر گفته اند: چنین نیست. علّت بدبختی آن كس كه بدبخت است این است كه سرچشمه ی سعادت را پیدا نكرده است. به سر چشمه ی سعادت می توان دست یافت. با دست یافتن به سرچشمه ی سعادت می توان سعادتمند شد. و امّا اینكه آن سرچشمه كجاست؟ برخی مدعی شده اند كه: سرچشمه ی سعادت را تنها در درون خود باید جستجو كرد. هر چه انسان خود را از بیرون بیشتر بی نیاز كند و متوجه عوامل درونی گردد بیشتر و بهتر از سرچشمه ی سعادت سیراب خواهد شد. آنچه مایه ی خوشی است عوامل درونی و روحی است، عوامل بیرونی باعث رنج و درد می باشند و آدمی به غلط دنبال آنها می رود و از همین جا رنج و بدبختی پیدا می شود. این دسته قناعت و استغنا و پرهیز از عوامل مادّی و دنیای بیرون را شرط اوّل سعادت می دانند.

در میان یونانیان طبقه ای از فلاسفه كه به نام «كلبیّون» معروفند و معروف ترین آنها «دیوژن» است از این دسته به شمار می روند. در میان فلاسفه ی مشرق زمین این طرز تفكّر در هند بیشتر از همه جا ریشه دوانیده است. در فلسفه ی «بودا» تا حدّ زیادی این طرز تفكّر نمایان است.

گروهی دیگر سعادت را تنها در عوامل مادی خارجی جستجو می كنند. مدعی هستند انسان جزئی از این جهان است و تحت تأثیر عوامل دیگر و نیازمند به آنهاست، تنها با استفاده از آن عوامل است كه می تواند به حیات خود ادامه دهد و از لذتهای جهان بهره مند گردد. آنچه انسان از ناحیه ی شخص خود دارد تنها نیازمندی و حاجت است و این حاجتها اگر برآورده نشود بدبختی و رنج می آورد. آن چیزی كه حاجتها را رفع و نیازمندیها را برطرف [می كند] و موجب و موجد لذت است مواهب و مخلوقات جهان است. لذتی كه منشأ خارجی نداشته باشد و از درون خود آدمی بجوشد وجود ندارد. لذت در نتیجه ی نوعی انفعال و تأثّر عصبی از برخی عوامل پیدا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 67
می شود مانند تأثّری كه اعصاب دهان و زبان از تماس با بعضی غذاها، و اعصاب چشم از مواجه شدن با بعضی مناظر، و اعصاب گوش از شنیدن بعضی نغمات، و اعصاب لمس از لمس كردن پاره ای از اشیاء پیدا می كنند. بنابراین لذت صد در صد بستگی با عوامل خارجی دارد. و امّا درد و رنج ممكن است عامل خارجی داشته باشد مثل رنجی كه انسان از كتك خوردن یا حبس می كشد و ممكن است از درون انسان سرچشمه بگیرد مثل رنج گرسنگی، ولی منشأ اصلی این رنجها نیز فقدان عوامل مساعد خارجی است. و از طرفی سعادت عبارت است از بهره مند شدن از حداكثر لذت و خلاصی از رنجها. پس سعادت انسان صد در صد بستگی دارد به عوامل خارجی، عوامل سعادت و عوامل شقاوت را در دنیای خارج باید جستجو كرد.

گروهی دیگر گفته اند سعادت را تنها از درون یا از بیرون دانستن مبالغه است.

انسان نه آنچنان است كه بتواند از عوامل بیرون از وجود خود مستغنی گردد و نه آنچنان فرع و طفیلی است كه تمام خوشیهایش باید از خارج تأمین گردد. انسان پاره ای نیازمندیها دارد كه باید به وسیله ی عوامل خارجی تأمین گردد و پاره ای لذتها برایش هست كه تنها از نیل و رسیدن به مواهب و مخلوقات دیگر برایش دست می دهد، و از طرف دیگر دارای آنچنان وجود اصیلی است كه می تواند برای خود منبع لذت و خوشی گردد و پاره ای از لذتها را كه عالی ترین لذتهاست از درون خود بجوید.

این فكر غلط است كه لذت منحصرا در نتیجه ی انفعالات مادی عصبی از عوامل مادی خارجی پیدا می شود. ممكن است لذتی به انسان دست دهد كه هیچ ریشه ی مادی نداشته باشد و از باطن آدمی بجوشد. ما بعداً ثابت خواهیم كرد كه لذات روحی با لذات مادی تفاوت دارد و نوعی دیگر می باشند و گفته خواهد شد كه لذات روحی احتیاج چندانی به محركات خارجی و بیرونی ندارد.

اكثر دانشمندان جهان تابع این نظرند؛ از این رو در صدد بر شمردن مجموع عوامل بیرونی و درونی برآمده اند.

گویند ارسطو عوامل سعادت را سه دسته دانسته است: روحی، بدنی، خارجی.

عوامل روحی عبارت است از: حكمت، عدالت، شجاعت.

عوامل بدنی عبارت است از: سلامت، قوّت، زیبایی.

عوامل خارجی عبارت است از: ثروت، مقام، فامیل.

بدیهی است كه عوامل سعادت را نمی توان منحصر به اینها دانست. در هر یك از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 68
این سه قسمت عوامل دیگری هم هست كه باید به حساب بیاید. تأثیر بعضی از آنها در سعادت بشر از برخی عوامل نه گانه ی نامبرده بالاتر است، مثلاً:

در ناحیه ی روح: ایمان، تربیت خوب، هنر و صنعت، عواطف رقیق، سلامت روانی، اراده ی نیرومند، عقل قوی (بنا بر اینكه حكمت را به علم تفسیر كنیم) .

در ناحیه ی بدن: كار و عمل، فعالیتهای اخلاقی، ورزش.

در ناحیه ی امور خارجی: دوست صمیمی، همسر شایسته، فرزند، جمال طبیعت، امنیت، آزادی، محیط مساعد برای پیشرفت.

در این میان برخی عوامل است كه مشترك میان روح و بدن است مانند عبادت، و برخی مشترك است میان روح و بدن و خارج مانند كتاب [1].

البتّه نباید این اشتباه را كرد كه مثلاً جنبه ی سعادت بخشی هنر و صنعت و یا علم (حكمت) و یا كار و یا محیط مساعد از این نظر است كه مولّد ثروت می باشند پس آنها در مقابل ثروت عامل جداگانه نیستند، زیرا اینها هر كدام قطع نظر از جنبه ی مادی و تولید ثروت كانونی برای نشاط و خوشی شمرده می شوند، همچنانكه حساب ورزش را نیز از حساب سلامت باید جدا كرد و حساب فعالیت اخلاقی و نیكوكاری و خدمت به خلق و همچنین حساب عبادت و كتاب را از حساب كار مطلق باید جدا كرد چون هر كدام جداگانه منبع لذت و نشاط و كانون بهجت و سعادت شمرده می شود.

در اینجا ما نمی توانیم تفصیلا به بحث در اطراف هر یك از این عاملها بپردازیم.


[1] . اینجا این شبهه هست كه همه ی عوامل درونی منشأ بیرونی دارند یعنی همه ی آنها را از بیرون باید كسب كرد. جواب این است كه بحث در خود عوامل است كه درونی هست یا بیرونی، و اما اینكه منشأ این عوامل درونی امور بیرونی است مثل علم و تربیت و صنعت، یا اینكه منشأ یك عامل بیرونی عامل دیگر درونی است مثل اینكه عقل و علم و اخلاق منشأ پیدایش ثروت و رفیق و مقام است، و بالاخره اینكه عوامل بیرونی و درونی در یكدیگر مؤثرند مطلب دیگری است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است